سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سرباز ولایت
 

سخن گفتن درباره ی سخنرانی اخیر آقای روحانی در جمع فرمانداران و به چالش کشیدن بخش های مختلف آن کار سختی نیست؛ برای خیلی از بندهای آن سخنرانی، تخصص حقوق و امنیت ملی که هیچ، حتی نیازی نیست که وعده و وعیدهای گذشته ی رئیس دولت یازدهم را مرور کنیم و تناقص ها را جلوی چشم بیاوریم. در همان سخنرانی می توان نقیض جمله ها را یافت و تعجب کرد که چطور می توان در یک سخنرانی، همزمان از نقدپذیری دولت گفت و از اینکه قوه ی مجریه تنها قوه ای ست که می توان از آن انتقاد کرد و همزمان با عبارت هایی همچون «همه حقوقدان و متخصص امنیت ملی شده اند» یا «رهبر معظم نصیحتی می کنند، همه راه می افتند؛ همه توصیه دارند، می‌گوید دولت وقتی تشنه شدی باید آب بخوری. خب می‌دانیم!» منتقدین را به استهزاء گرفت و چطور می توان همزمان با تابلوی انتقادپذیری دولت در دست، حق توصیه به دولت را تنها برای رهبری محفوظ دانست و دیگران را بخاطر پیگیری دستورات معظم له از دولت به طعن و استهزاء کشاند؟ رهبری هم لابد از آن رو که رهبرند دیگر! و حتی همان کلام رهبری را ارشاد و نصیحت صرف دانست و نه حکمی لازم الاجرا! چطور می شود در یک سخنرانی از همگان ادبیات مودبانه و مومنانه خواست و در همان سخنرانی درباره ی منتقدین تمسخرآلود حرف زد؟!

حال اگر ذره ای حضور ذهن داشته ایم، حتماً یادمان هست که ادبیات سیاسی دو سال اخیر چطور به انواع تندی ها و درشت گویی ها علیه منتقدین دولت آلوده گشت و «بی شناسنامه» و «کم سواد» و «به جهنم» و «تازه به دوران رسیده» و «بزدل» و چه و چه وارد ادبیات تعاملی آقای رئیس جمهور با منتقدان و مخالفانش شد و وقتی این رفتارها خیلی پررنگ مقابل چشم هست، سخنان رئیس جمهور در باب تندی نکردن و کلام زشت بر زبان نراندن، می تواند نقض رفتار خویش و حتی موضع گیری علیه خود تعبیر شود.

بحث را خیلی ساده تر هم می توان پیش برد؛ آقای روحانی گفتند که صندوق ها پارچه ای نباشد و پلاستیکی باشد تا بتوانند درون آن را ببینند و به نظام تهمت تقلب نزنند؛ دغدغه ی ایشان البته برای مبری کردن نظام قابل احترام است، اما سوال اصلی تر و بسیار ساده تر آن است که آیا صندوق های رأی در ایران پارچه ای ست؟! شاید برای آقای روحانی جالب باشد که بدانند دولت نهم زمانی که اجرای انتخابات را بدست گرفت، صندوق های پلاستیکی را جایگزین صندوق های قدیمی مدنظر آقای روحانی کرد. و در کل آقای روحانی خیلی اوقات گزاره هایی را نقد می کند و معترض می شود که وجود خارجی ندارند؛ مثلاً مردم را نمی توان به زور و شلاق به بهشت برد و همه اذهان می رود سمت درستی این جمله و کسی نمی پرسد که مگر ادعا شده بود مردم را می توان با شلاق به بهشت برد؟! یا مثلاً وقتی می گوید قوه قهریه نظام که دست بند و کلت دارد، نباید اجتهاد کند و فضای روانی جامعه بابت بررسی آن به هم می ریزد، کسی نمی پرسد که چه کسی مدعی شده که نیروی انتظامی می تواند و باید اجتهاد کند؟!

و باز بحث هایی ساده تر؛ رئیس جمهوری که اولین دهه ی فجر دولتش را با تحقیر مردم در صف های توزیع سبدکالا به استقبال رفت و همان شب، دسته گل دولتش در توزیع نامنظم و حقارت بار سبد کالا همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گزارش بی بی سی فارسی بود؛ رئیس دولتی که برای تک نرخی کردن بنزین حتی زحمت یک خبررسانی ساده ی عدم واریز سهمیه ی بنزین خردادماه را به مردم نمی دهد و شب اول خرداد پمپ بنزین ها را محل صف کشی ماشین ها با مردمی عصبانی از واریز نشدن سهمیه شان می کند، کاش وقتی قرار است اشتباهات خود را پشت یادآوری اشتباهات دولت قبل پنهان کند، خاطره ی صف های تحقیرکننده تعریف نکند! حالا نمی خواهیم در باب ادعای اینکه دولتی خواهیم بود که قیمت ها در آن، امروز و فردایش با هم فرق نکند، قصه آشفتگی مردم برای خرید میوه شب عید را در همین ایام قبل نوروز 94 مرور کنیم که خود رئیس جمهور به نامه رئیس کل بانک مرکزی پی نوشت زده بود که قیمت برخی از میوه ها 70 درصد و برخی تا 164 درصد افزایش یافته است و شیوه ی خرید وزارت کشاورزی غیرقابل بوده و...

آقای روحانی در همین سخنرانی می گویند به مردم دروغ نگوییم، امروز نباشد، فردا آشکار می شود و ما در خاطرمان می آید که سخنگوی دولت خبر حذف یارانه ی برخی اقشار را تکذیب کرد و حذف شدند؛ و در خاطرمان می آید که سخنگوی دولت گفت بنزین در سال 94 گران نمی شود و گران شد؛ و در خاطرمان می آید که... رئیس جمهور می تواند بگوید، اما این تناقض گویی ها را مردم می بینند و در خاطرشان نگه می دارند و هرچه امروز تجمعات مخالفین ممنوع و اعتراضات مستقبلین سفرهای استانی سانسور شود و از زبان مردم بگویند که «تصور مردم بر این است که - ان شاء‌الله حق و درست باشد و خدا توفیق بدهد که همانطور بشود- در دولت و در دستگاه اجرایی یک مشت افراد متخصص، صاحبنظر، راستگوی و متدین نشسته اند و عاقلانه برای آینده کشور تصمیم می‌گیرند» و از زبان همان مردم گفته شود که دهانشان برای انتقاد به دولت باز می شود، فردایی می رسد که مردم حرفشان را خواهند زد؛ آنچنان که دوم خرداد 76 به راست سنتی حرفشان زدند و سوم تیر 84 به اصلاح طلبان و 24 خرداد 92 به اصولگرایان و احمدی نژاد...

آقای روحانی می تواند با نادیده گرفتن مکانیزم رای گیری در ایران که عملاً امکان تقلب موثر در نتیجه را به صفر می رساند، برای رفع اتهامات واهی از جمهوری اسلامی، پای جنس صندوق های رای را وسط بکشد؛ آقای روحانی می تواند بعد از آنکه نزدیک به نیمی از عمر دولتش سپری شده، همچنان بجای پاسخگویی در برابر آنچه کرده و آنچه نکرده، خود را پشت اشتباهات کوچک و بزرگ محمود احمدی نژاد پنهان کند و تصور کند با طعنه ی رمالی و خواب بینی، فضای روانی بهم ریخته ی مردم در تشویش سرانجام نامعلوم مذاکرات و گرانی های غافلگیرکننده و جدل های بی سود سیاسی، آرام می شود؛ آقای روحانی می تواند در جلسه ای که منتقدین را به تمسخر گرفته و دستور رهبری را ارشاد خوانده، از انتقادپذیری دولت بگوید و ... اما همه ی این تناقضات آن چه را که گفته اند «همه حقوقدان و متخصص امنیت ملی شده اند!» بی وجه می کند؛ برای نقد سخنان آقای روحانی نیازی به این تخصص ها نیست؛ یک روزنامه نگار ساده هم می تواند گفتارها و رفتارها را کنار هم بچیند و تناقض ها را دربیاورد.

اصلاً حتی نیازی به نقد سخنان آقای روحانی هم نیست؛ بیایید در مورد حرف های آقای روحانی حرف نزنیم؛ این سخنان آنقدر خودش با خودش متناقض است که نیازی نیست نقد شود؛ خودش، خودش را به چالش می کشد! این گونه دیگر ناسزایی هم از دولت نمی شنوید؛ دولت هم نمی تواند هر بار که در اجرای درست تصمیمات نادرست خویش یا اجرای نادرست تصمیمات درست خویش، موج انتقادات، او را گوشه ی رینگ برد، یک سخنرانی جنجالی و بی وجه رو کند که همه چیز تحت الشعاع قرار بگیرد. آقای روحانی را نقد نکنید؛ فقط سخنرانی های او را تمام و کمال به سمع و نظر مردم برسانید.


کبری آسوپار

سایت الف



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 94/3/13 توسط 
تمامی حقوق مطالب برای سرباز ولایت محفوظ می باشد