سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سرباز ولایت
 

مهم‌ترین پارامتر تمدن سکولار ضد دین غرب، شعار خاتمی بود.... اسلام، رهبری و مردم را هدف گرفته بودند..... آنقدر به رهبری فشار آوردند که رهبری گفت عاشورا را تکرار می کنیم....

چرا امام خامنه ای فرمودند دولت نهم، قطار انقلاب را در ریلش قرار داد؟....

سوم تیر را باید موعد احیاء گفتمان انقلاب اسلامی در دهه سوم از عمر با برکت این انقلاب شکوهمند و مردمی دانست. این واقعیتی است که رهبر معظم انقلاب نیز بارها و بارها بر آن تاکید کرده، صحه گذاشته و اساسا آنرا مبنای حمایت گرمتر خود از دولت گفتمانی برآمده از این واقعه قرار دادند.

این که در 16 سال حاکمیت رویکردهای غربگرایانه دولتهای سازندگی و اصلاحات چه بر سر معیارهای تراز گفتمان انقلاب اسلامی ایران آمد که حرکتی همچون سوم تیر 84 به موعدی برای احیاء این معیارهای بدل شد شاید موضوعی باشد که نیازمند ساعتهای بحث و گفتگو و هزاران صفحه یادداشت و تحلیل و تاریخنگاری باشد.

اما آنچه این روزها و با نزدیک شدن به انتخابات یازدهم ریاست جمهوری ضروری به نظر میرسد پاسخ به این پرسش است که آیا اساسا حاکمیت رویکردها و معیارهای گفتمان انقلاب اسلامی بر سطوح کلان تصمیمسازی و تصمیمگیری در سالهای پس از سوم تیر، دستاوردی عینی و قابل لمس در حوزههای مختلف داشته است و یا اینکه این معیارها تنها شعارهای ناکارآمدی است که در صحنه اجرا دستاوردی را با خود به همراه نداشته و آنچنان که این روزها دولتمردان سازندگی و اصلاحات مدعی آن هستند، باید به همان شیوههای حاکم در دولت اصلاحات و سازندگی رجوع کرد، و همان رویکردهای پیشین را بر اداره جامعه حاکم کرد!؟

به نظر میرسد چالش امروز در مواجهه با معیارهای گفتمان انقلاب اسلامی، موضوع کارآمدی این معیارهاست. رجانیوز این موضوع را در قالب نشستها و گفتگوهایی با چهرههای مطرح گفتمانی جبهه فرهنگی - سیاسی انقلاب اسلامی در میان گذاشته است تا از آنها درباره دستاوردهای چرخش به سمت گفتمان انقلاب اسلامی در عرصه مدیریت کلان کشور بپرسد و اینکه آیا این چرخش، دستاوردی عینی در عرصه اجرا داشته است؟ اگر دستاوردی داشته، آن دستاورد چه بوده است و اینکه چرا باید حاکمیت این معیارها بر عرصه کلان تصمیمگیری و تصمیمسازی تداوم داشته باشد.

در ادامه گفتگوی رجانیوز با حجت الاسلام والمسلمین دکتر نبویان از اساتید شناخته شده حوزه و دانشگاه و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری آمده است.

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. الحمدلله رب العالمین. و السلام و الصلوة علی نبینا و مولانا ابی القاسم المصطفی محمد(ص)

با این جمله مقام معظم رهبری صحبتم را آغاز می‌کنم که آقا فرموده‌اندفردی باید در عرصه ریاست جمهوری آینده بیاید که معتقد به شاخص‌های انقلاب باشد.

ببینید شاخص‌های انقلاب کدامند؟ انقلاب چگونه پدید آمده است و دنبال چه چیزی بود؟

 

مقام معظم رهبری فرمودند ما پنج هدف داشتیم. قرار بود "انقلاب اسلامی" بشود که در 22 بهمن 57 شد. قرار بود چهارچوب "نظام اسلامی" شود که قانون اساسی نوشتیم و اصل چهارم آن می‌گوید تمام قوانین و بخشنامه‌ها باید اسلامی باشند. باید دولت به معنای عام آن، نه قوه مجریه اسلامی شود. مرحله چهارم اگر "دولت اسلامی" شود ـ‌که ما هنوز موفق نشده‌ایم‌ـ هدف این است که جامعه اسلامی شود تا از نظر مردم و حکومت بتوانیم یک جامعه کامل اسلامی را درست کنیم. اگر این درست شود می‌توانیم به جهان یک الگو ارائه بدهیم و به سمت ایجاد "تمدن نوین اسلامی" در جهان برویم، همان که مقدمه است برای ظهور امام زمان «سلام الله علیه» که می‌آید و جهان را اسلامی می‌کند.

پس رویکرد انقلاب اسلامی ایجاد تمدن نوین اسلامی است. اگر بخواهیم به این هدف برسیم به سه پایه نیاز داریم:

اول، تمدن نوین اسلامی، پس باید به دنبال آن باشیم که در اینجا ارزش‌های اسلامی را پیاده کنیم.

دوم، صرف داشتن اسلام فایده ندارد. خیلی از کشورها ادعای اسلامی بودن دارند. من هواپیمائی دارم که سالم است، اما خلبان ندارد. به همین دلیل به رهبری قوی نیاز است و لذا چالش سومی که برای تئوری جهان لیبرال‌ـ‌دموکراسی ایجاد کرده‌ایم که گفتند تئوری لیبرال‌ـ‌دموکراسی، تئوری پایان تاریخ است، تئوری ولایت فقیه روی آن خط قرمز کشیده است، پس به رهبری و ولی‌فقیه نیاز دارد. حال اگر اسلام باشد و ولی‌فقیه هم باشد، اما مردم عزیز همراهی نکنند، این‌که معنا ندارد و لذا رکن سوم مردم هستند. دشمن این سه رکن را فهمید و متوجه شد که انقلاب اسلامی ایران قرار است کل دنیا را به چالش بکشد و به این سه رکن حمله کرد.

به نظر بنده مهم‌ترین رکن از این سه تا رهبری است. دائماً عربستان را به رخ ما می‌کشند که همه‌شان نماز اول وقت می‌خوانند. همین الان مفتی‌شان گفته است ما باید همراه اسرائیل علیه سوریه بجنگیم، درحالی که اسرائیل دشمن‌ترین دشمن مسلمانان است.

این نشان می‌دهد رهبری مهم‌ترین رکن است، چون آنها دارند آنجا نماز می‌خوانند و دائماً دور کعبه می‌گردند، اما اسلامشان بدون رهبری است و لذا اصل اسلام از بین خواهد رفت.

دشمن فهمیده که قرار است اسلام کل دنیا را به چالش بکشد و عمق کار هم در کجاست و لذا ابتدا به سراغ رهبری رفتند و آن را هم گرفتند و به نفع خود مصادره کردند و اگر فراست امام نبود، این مشکل برای ما هم پیش می‌آمد. یعنی چه که رهبری را گرفتند؟ امام را که نمی‌توانستند، گفتند بعد از امام باید آقای منتظری باشد. واقعاً باید در تاریخ جستجو کرد. این سنجه انصاف آقای ری‌شهری گفته است که با این‌که امام مخالف بود، چه کسی رفته و رأی گرفته است. دولت کارگزاران و افراد آن در این قضیه چه نقشی داشتند؟ بیایند و بگویند. آقای گیلانی در آنجا گفته که آقای هاشمی دخالت داشته است. الحمدلله فراست امام نگذاشت. از امام مأیوس شدند، رفتند به سراغ افراد اجرائی. رئیس‌جمهورها را نگاه کنید. بنی‌صدر، شهید رجائی که مدت کوتاهی بود و به شهادت رسید، آقا که رهبر شدند و ادامه پیدا نکرد؛ بعد می‌شود آقای هاشمی و آقای خاتمی. در دوره آنها می‌بینیم امور بر اساس ارزش‌های اسلامی مدیریت نمی‌شوند.

مهم‌ترین پارامتر تمدن سکولار ضد دین غرب، شعار خاتمی بود/ تعدد قرائت ها برگترین خیانت به اسلام بود/ می گفتند حجاب را قبول داریم اما با قرائت خودمان

چند شاهد ذکر می‌کنم. دولت کارگزاران آمد و چه کارهائی انجام داد و حساسیتش نسبت به این سه رکنی که اشاره کردم چه بود؟ من سخنگوی دولت کارگزاران را برایتان نقل قول می‌کنم. آقای مرعشی صریحاً می‌گوید حزب کارگزاران حزب لیبرال دموکرات مسلمان است. یک مقدار این نکته را باز می‌کنم. هدف اصلی و اساسی حزب کارگزاران ارزش‌های اسلامی بود و ارزش‌های اسلامی باید له می‌شدند.

اصل تشکیل حزب کارگزاران حرام بود. مقام معظم رهبری تصریح کردند وزرا نباید حزب درست کنند. برای این کار از وقتی که باید صرف وظیفه وزارتشان کنند استفاده می‌شود و این غصب است و غصب هم حرام است. یعنی تشکیل حزب کارگزاران و حزب مشارکت حرام بود و چیزی که نطفه‌اش با حرام بسته شود، معلوم است سرانجامش به کجا می‌کشد. وقتی ایشان می‌گوید حزب کارگزاران لیبرال دموکرات است، درست می‌گوید. حالا مسلمانش را هم عرض می‌کنم. لیبرالیسم را باز می‌کنم تا ببینیم لیبرال دموکراسی به چه می‌گویند. لیبرالیسم مرکب از دو کلمه لیبرال و ایسم است. یکی از اندیشمندان معروف غربی می‌گوید: «تنها پرچم افراشته تمدن سکولار ضد دین غرب، لیبرالیسم است».ایسم یعنی گرایش و باور، لیبرال یعنی آزادی‌خواه. خود غربی‌ها می‌گویند لیبرال از واژه (Liberty) گرفته شده است، یعنی آزادی. معنی این سخن این است که آزادی مهم‌ترین پارامتر تمدن سکولار ضد دین غرب است. مهم‌ترین شعار چه کسی در کشور ما آزادی بود؟ آقای خاتمی. مهم‌ترین شعار آقای خاتمی همان مهم‌ترین پارامتر تمدن ضد دین غرب است. بماند. لیبرالیسم در حوزه‌های مختلف از جمله اقتصاد و... حرف دارد و یکی هم در حوزه معرفت‌شناسی است. در حوزه معرفت‌شناسی قائل به شکاکیت معرفتی است، یعنی هیچ‌وقت یقینی نداریم. حالا فرض کنید من لیبرال و شما هم لیبرال. خدا هست؟ معلوم نیست، پس چه جوری خداپرست شوم؟ هیچ دلیلی برای اثبات خدا در دست نداری!

دلیل که نداریم و همه چیز مشکوک است، ولی بالاخره یک جوری خدا را قبول کردم. این کار را با کدام دین انجام بدهم؟ در شکاکیت لیبرالیسم هیچ فرقی بین اسلام، مسیحیت و باقی راه‌ها وجود ندارد. یک صراط مستقیم نداریم ، بلکه صراط‌های مستقیم داریم. کاملاً مشخص است که منزلت اسلام باید زده شود. این تئوری می‌گوید اسلام به همان اندازه حق است که گاوپرستی حق است. هیچ فرقی بین اسلام، مسیحیت، بودا و... نیست.پلورالیسم دینی! درحالی که اسلام کاملا در تقابل با همه این حرف‌هاست: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ»(3). پس هیچ دلیلی نداریم که اسلام حق است. حالا فرض می‌کنیم با شیر یا خط اسلام را انتخاب کردیم و مسلمان شدیم. کدام فرقه از اسلام؟ فرقی ندارد! بابا! فرقی بین شیعه و بقیه فرقه‌ها نیست، پس باز باید شیر یا خط بیندازیم، چون همه چیز مشکوک است. شیر یا خط انداختیم و این دفعه اتفاقاً شیر آمد و ما شدیم شیعه! خب! حالا شدیم شیعه. کدام قرائت از شیعه؟ مگر عقل فقط در کله شماست؟ ما هم عقل داریم. مگر فقط شما آخوند دارید؟ ما هم آخوند داریم. جانسوزتر باید گفت. مگر فقط شما مرجع دارید؟ ما هم مرجع داریم. حضرت آیت‌الله‌العظمی منتظری! حضرت آیت‌الله‌العظمی صانعی! بقیه‌اش را نگویم بهتر است.

اصلاً چرا مشکلات مقام معظم رهبری هزاران بار بیش از مشکلات حضرت امام است؟ همان طور که مشکلات حضرت علی(ع) هزاران بار بیش از مشکلات پیامبر(ص) بود. چرا؟ چون در برابر پیامبر(ص) پرچمی که بالا می‌رفت مردم را دعوت به لات، هبل و عُزّی می‌کرد، اما در مقابل حضرت امیر(ع) اولین پرچمی که بالا رفت، آیه قرآن خواند: «مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا»(4). بالاتر از این را عرض کنم. می‌پرسند: «شما شیعه‌اید؟» می‌گوئیم: «بله». می‌پرسند: «این قدر علی علی می‌گوئید، در ظرف چهار پنج سال حکومتش آیا یک نفر کافر را کشت؟ هرچه کشت، مسلمان کشت». یک وقت‌هائی می‌گویم مردم آن زمان احمق بودند. نه آقا! واقعاً سخت بود. یکی از دوستان ما کتابی با عنوان «انحراف خواص» نوشته است. فقط طلحه و زبیر نبودند. 80 تن از اصحاب نامدار پیغمبر(ص) در مقابل حضرت امیر(ع) ایستادند. مردم دیدند هر که طرفدار پیامبر(ص) بود، با علی(ع) مخالف است. پیغمبر(ص) چقدر به طلحه دعا می‌کرد. حالا اگر کسی آن زمان می‌پرسید: «علی! مگر فقط تو برای انقلاب پیغمبر(ص) زحمت کشیدی؟ دیگران نکشیدند؟ سرداران سپاه اسلام طلحه و زبیر بودند. تو زحمت کشیدی، آنها هم زحمت کشیدند». می‌گفت من یک بار همراه طلحه می‌رفتم، لباسش را درآورد و جائی از بدنش نبود که چاک‌چاک نباشد. جانباز بود، سردار سپاه اسلام بود. حضرت امیر(ع) گردن سرداران اسلام را نباید بزند. مشکلش اینجاست که می‌پرسد: «آقا! چه فرقی دارند؟» ابن ابی الحدید نقل می‌کند در جنگ صفین، کسی اول صبح پیش حضرت امیر(ع) می‌آید و می‌گوید: «آقا! سرم دارد منفجر می‌شود». حضرت امیر(ع) می‌پرسد: «چه شده است؟» می‌گوید: «آقا! مرا از شک و دودلی دربیاور». حضرت امیر(ع) می‌پرسند: «مشکلت چیست؟» جواب می‌دهد: «دیشب دیدم ما اذان می‌دهیم و می‌گوئیم الله‌اکبر، آنها هم اذان می‌دهند و می‌گویند الله‌اکبر! چه فرقی با هم داریم و چرا باید با هم بجنگیم؟ از کجا معلوم که ما بر حق هستیم؟» حالا مظلومیت حضرت امیر(ع) را ببینید که خودشان نمی‌توانند جوابش را بدهند. ما اعتقاد و اعتماد به معصومیت ائمه(ع) داریم. برگردید به آن زمان. حضرت امیر(ع) برای این‌که حقانیت خود را اثبات کنند می‌گویند: «برو پیش عمار و هرچه گفت بپذیر».

پس وقتی تعدد قرائت پیش آمد، مشکل درست می‌شود. شما مرجع دارید، خب ما هم مرجع داریم. مقام معظم رهبری یک قرائت را ارائه می‌دهند. چرا من باید قبول کنم؟ ما طرفدار کس دیگری هستیم. تعدد قرائت‌ها را از کجا به دست آوردیم؟ از شکاکیت در لیبرالیسم. این را هم اضافه کنم که هیچ خیانتی بالاتر از خیانت تعدد قرائت‌ها به اسلام نشده است. چرا؟ ما از برادران اهل سنت سئوال می‌کنیم قضیه غدیر خم را قبول دارید؟ بله آقا! قبول داریم. غدیر خم برکه‌ای است. پیغمبر(ص) همه را جمع کرده و دست علی(ع) را بالا برده و فرموده است: «مَن کُنتُ مَولاه فَهَذَا عَلی مَولاه». بله آقا! ما قبول داریم. اگر قبول دارید، پس چرا نمی‌پذیرید؟ جواب: قرائت ما از مولا یعنی محبت، نه این کسی که شما می‌گوئید. ما قرائت دیگری داریم. ببینید! با یک جمله که قرائت ما قرائت دیگری است، دست کل مسلمین جهان را از دست یک معصوم(ع) جدا کردند و دادند دست فرد دیگر. این بزرگ‌ترین خیانتی است که به اسلام شد و فقط به خاطر تعدد قرائت‌ها بود. پس هر کسی قرائتی دارد. حالا قرائت شما درست است یا قرائت من؟ شکاکیت لیبرالی یادمان نرود. جواب: نمی‌دانیم! من با همین گوش‌هایم شنیدم که یکی از سران اصلاحات می‌گفت چه کسی گفته است ما حجاب را قبول نداریم؟ ما حجاب را قبول داریم، اما قرائت ما از حجاب این است که دل آدم باید حجاب داشته باشد. چادر یعنی چه که شما می‌گوئید؟!

حالا سوال اینجاست که قرائت شما این است که چادر حجاب است و قرائت من این است که دل آدم... کدام درست است؟ نمی‌دانیم! سئوال دیگر: به نیروی انتظامی، بسیج، سپاه و... بگوئیم کدامش را اجرا کنند؟ نمی‌دانیم کدام درست است. بله، قرائت باطل نباشد بشود. پس چه کنیم؟ هیچ‌کدام، نمی‌دانیم کدام باطل است. کمی تأمل کنید! تسامح و تساهل! لیبرالیسم همه چیزهای ضد اسلامی را در خود دارد.

سوال دیگر این است، حزب کارگزاران می‌گوید من لیبرال دموکرات هستم، یعنی قائل به سکولاریسم و تعدد قرائت‌ها هستم که بودند. مگر مهاجرانی تساهل و تسامح را نیاورد؟ مگر خاتمی و دیگران نیاوردند؟ هیچ کدام اینها با اسلام جور درنمی‌آیند. به زیبائی تمام به جنگ اسلام رفتند.

اسلام، رهبری و مردم را هدف گرفته بودند/آنقدر به رهبری فشار آوردند که رهبری گفت عاشورا را تکرار می کنیم

برنامه‌ریزی را دقت کنید. دشمن آمده و دولت‌هائی را آورده است که بتوانند ارزش اسلامی، رهبری و مردم را بزنند. آمد تا رسید به دولت اصلاحات. آقای هاشمی گفت دولت اصلاحات ادامه دولت من است. عین جمله اوست. در سال 84 در پایان دولت اصلاحات هم گفته بود اگر من هم به‌جای خاتمی بودم به همین جائی می‌رسیدم که او رسیده است. دولت اصلاحات چه داشت؟ اولاً نسبت به ارزش‌های اسلامی تا جائی که من اطلاع دارم هیچ جائی از اسلام نبود که اینها بدان حمله نکرده باشند. قرآن که مال خدا نیست، پیغمبر(ص) معصوم نیست، ائمه(ع) که معصوم نیستند، حجاب که ارزش ندارد، امام حسین از باب خشونت رفت و کشته شد. اصلاً چه چیزی از اسلام باقی ماند؟

نسبت به رهبری چه کار کردند؟ اینها با تئوری سنگر به سنگر و فشار از پائین و چانه‌زنی از بالا، فتح سنگر به سنگر کردند، مجلس پنجم تبدیل به مجلس ششم شد، قوه مجریه را گرفتند. قوه قضائیه را هم نگویم آیا نیاز بود یا نبود که بگیرند. دیدند همه جا را گرفته‌اند، اما تا یک جا را نگیرند نمی‌شود و رفتند به سراغ رهبری. دیدند رهبری را نمی‌شود گرفت، گفتند بال‌های رهبری را بزنیم. یکی از بال‌های رهبری وزارت اطلاعات است. با توطئه قتل‌های زنجیره‌ای موفق شدند. اول گفتند کار بچه‌های بسیجی است تا آخرش گفتند کار خود آقاست. یادم هست که آقا مظلومانه به نماز جمعه تشریف آوردند و گفتند: «چه می‌گوئید که کار رهبری است؟ رهبری اگر بخواهد دستور قتل بدهد که مخفیانه انجام نمی‌دهد». موفق شدند وزارت اطلاعات را از دست فرد مطلوب آن زمان بگیرند و به دست فردی بدهند که پسرش در فتنه 88 دستگیر شد و شاید هنوز هم در زندان باشد.

فشار از پائین وقتی معنا دارد که اقشار مختلف مردم به صحنه بیایند. اگر مردم به صحنه بیایند که نیروی انتظامی با آنها برخورد می‌کند، پس باید نیروی انتظامی را گرفت. طبق قانون نیروی انتظامی زیر نظر رهبر، فرمانده کل قواست. باید کاری می‌کردند که رهبری این را به دست موسوی لاری، وزیر کشور، بدهد. برنامه‌ریزی بعدی آغاز شد. اصلاً بحث کوی دانشگاه فقط برای همین بود و متأسفانه این را هم موفق شدند و رهبری نیروی انتظامی را به دست وزارت کشور دادند. فشار را روز به روز بر رهبری بیشتر می‌کنند. آن قدر فشار را زیاد کردند که مقام معظم رهبری مجبور می‌شوند بیایند و علناً اعلام کنند که اگر اندکی دیگر فشار آورده شود، عاشورا را تکرار خواهیم کرد.

تضعیف ارزش‌های اسلامی، تضعیف مقام معظم رهبری، دلسرد کردن مردم، انباشت سرمایه در بخش خاص، فراموش کردن عدالت در تقسیم امکانات و ثروت‌ها و محرومیت‌ دهات و نقاط دوردست. در آنجاها خبری نبود. هرچه بود برج روی برج می‌آمد.


چرا رهبرانقلاب فرمودند دولت نهم، قطار انقلاب را در ریلش قرار داده است/نباید به کارگزاران و اصلاحات برگشتم

 

تا بحمدالله سال 84 فرا رسید. در سال 84 دولتی آمد که به همان ارزش‌های انقلاب اسلامی برگشت. دولتی بود که به دنبال عدالت در توزیع ثروت، امکانات و... بود، به همین دلیل می‌بینید جاده‌سازی‌هائی در کشور شده، آب و برق به روستاها و نقاط دورافتاده رسانده شده است. خیلی‌ها در این گرانی‌ها زندگی‌شان دارد با همین یارانه‌ها می‌گذرد. به دنبال ارزش‌های اسلامی آمد، استکبارستیزی داشت، درحالی که در دولت‌های سابق به بهانه تنش‌زدائی تسلیم محض شده بودند، لذا مقام معظم رهبری در تعریف دولت نهم می‌فرمایند این دولت ارزش‌های انقلاب اسلامی را زنده کرد و به دنبال عدالت است. حرف ایشان خیلی مهم است که می‌فرمایند این دولت، قطار انقلاب را در ریلش قرار داده است. معنی این سخن این است که آقای هاشمی و آقای خاتمی و دولت‌هایشان، کارگزاران و اصلاحات قطار انقلاب را از ریلش خارج کرده بودند و این جزو افتخارات این دولت است. این گفتمان باید حفظ شود. گفتمان استکبارستیزی، گفتمان عدالت‌طلبی، گفتمان ارزش‌های اسلامی، گفتمان دفاع از رهبری، گفتمان خدمتگزاری صادقانه به مردم گفتمان مردم درجه اول و دوم نداشتن، این‌که ثروت‌ها باید به دست همه مردم برسد، گفتمان ایجاد نیروهای مقاومت در کشورهای دیگر. انقلاب اسلامی برای این به وجود آمده است که در مقابل امریکا بایستد. دولت نهم این گفتمان را زنده کرد. البته پرچمدار گفتمان سوم تیر خراب کرد، اما چرا باید این گفتمان را رها کنیم؟ امروز باید دو باره پرچمداری جدیدی را بیاوریم که معتقد به همه این گفتمان‌ها باشد، به بهانه تنش‌زدائی تسلیم نشود و دست‌هایش را بالا نیاورد و معتقد باشد نجات کشور فقط به وسیله ارزش‌های اسلامی ممکن است، نجات کشور فقط به تبعیت محض از مقام معظم رهبری بستگی دارد، نجات کشور خدمت صادقانه به این مردم و استکبارستیزی و... است.

این گفتمان توانسته است ما را موفق کند. ببینید چه ثمراتی داشته است. من فقط دو سه نکته را عرض می‌کنم.

ما سی و چند سال است که پنجه در پنجه یک شیر وحشی به نام امریکا و کشورهای غربی انداخته‌ایم. ببینیم ما به کجا رسیده‌ایم و کشورهای اطراف ما که سی و چند سال فقط نوکری کرده‌اند به کجا رسیده‌اند. مصر را نگاه کنید. به آمارها توجه کنید. تعداد دانشجویان ما در سال 57، 170 هزار نفر بود. الان جمعیت ما دو برابر شده است و قاعدتاً تعداد دانشجویان باید 340 الی 400 هزار نفر شده باشد، اما 4 میلیون و 400 هزار نفر شده است. تحصیلات تکمیلی در جمهوری اسلامی را با کشورهای دیگر مقایسه کنید. من از چند کشور خبر دارم و آمارهائی در دستم هست. ما کجا و سفینه فضائی کجا؟ ما کجا و سلول‌های بنیادی کجا؟ رهبر انقلاب خودشان می‌گفتند که به من نامه می‌دادند و حتی داخلی‌ها هم باورشان نمی‌شد که آقا! همه می‌گویند،دیگر شما نگوئید آبروریزی می‌شود. ما کجا و سلول‌های بنیادی کجا؟ نانوتکنولوژی همین طور.

سنم اقتضا می‌کند و یادم هست اوایل انقلاب چقدر پزشکان هندی و پاکستانی اینجا بودند. الان پزشکی ما در تخصص‌ها و فوق تخصص‌ها به کجا رسیده است و مقام چندم دنیا هستیم؟ ما در اول انقلاب در مقام علمی در کجا بودیم؟ شاید رتبه 170 و ته جدول. الان به مقام چهاردهم جهان رسیده‌ایم و خودشان اعلام کرده‌اند شاید تا چند سال دیگر تک رقمی شویم. این همه عزت!

به لحاظ خارجی به کجا رسیده‌ایم؟ اول انقلاب، اسرائیل در کل لبنان حضور داشت. اسرائیل توانست ظرف یک هفته پنج شش کشور عربی را از پا درآورد. یک گروه وابسته به ایران، حزب‌الله و شیرمردی به نام سید حسن نصرالله آمد و اسرائیل را اخراج کرد و اعلام می‌کند آن دوره‌ای که اسرائیل می‌آمد و جائی را اشغال می‌کرد و می‌رفت، گذشت. امریکا آمد که مثلاً ما را محاصره کند، ولی الان تمام واهمه‌اش این است که ما، عراق، سوریه، فلسطین ـ‌چون حماس هم مال ماست‌ـ خط دیگری را تشکیل داده‌‌اند. این پیروزی‌های روزافزون را خودشان فهمیده‌اند. فهمیدند در عراق باید نظر ایران را داشته باشند و غیر از این نمی‌شود. بقیه کشورها به کجا رسیده‌‌اند؟ عربستان تولیدات دارد؟

فقط مصر را توضیح می‌دهم. یکی از دوستان نماینده به آنجا رفته بود و می‌گفت: «فقط چهار میلیون نفر در قاهره در قبرستان متولد می‌شوند و در قبرستان هم می‌میرند». با این بدبختی زندگی می‌کنند. صدام نوکر آنها بود. در عراق یک جای سالم باقی گذاشت؟ بودجه آنها سه چهار برابر بودجه ماست. خبر دارم و این دفعه که رفتم از یکی از مسئولینشان پرسیدم. جمعیتشان یک چهارم ماست. امارات را نگاه کنید. کدام کشور توانسته است از خودش چیزی تولید کند و بسازد؟ این‌که ماشین دیگری را بردارید و بیاورید و سوار شوید که هنر نشد.

پس گفتمان مقاومت در ظرف سی و چند سال این همه پیروزی برای ما به همراه داشته است. یک زمانی در زمینه نظامی همه ما را محاصره کردند، الان به کجا رسیده‌ایم؟

پس گفتمان سوم تیر گفتمان مقاومت بود، گفتمان ارزش‌ها و همان گفتمان انقلاب اسلامی بود. این گفتمان باید حفظ شود.جایش باید یکی دیگر بیاید. دیگر نباید به گفتمان اصلاحات و کارگزاران که گفتمان ضد ارزش‌های اسلامی و انقلابی هستند بازگشت. به قول مقام معظم رهبری باید کشور را به دست کسی که به اسلام، رهبری، استکبارستیزی و... معتقد باشد، داد.

منبع:رجانیوز



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/5 توسط 
تمامی حقوق مطالب برای سرباز ولایت محفوظ می باشد