سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سرباز ولایت
 

عبارت «دولت اسلامی» عنوانِ یکی از پنج مرحله ای است که رهبر معظم انقلاب در چشم انداز حاکمیتی خود به منظور «تحقق اهداف انقلاب»، مطرح کرده اند و همگان را به تشکیل و تحقق آن ترغیب و تشویق نموده اند. دولت اسلامی سومین مرحله در این طرح گام به گام است، بعد از انقلاب اسلامی و نظام اسلامی مطرح می شود و خود مقدمه تشکیل کشور اسلامی و در نهایت دنیای اسلامی است. اما به راستی منظور از دولت اسلامی در ادبیات امام خامنه ای کدام دولت است؟

دولت اسلامی

در ابتدا ترمینولوژی «دولت» و «اسلامی» در کلام رهبر بررسی می کنیم. مقصودی که رهبرِ انقلاب از به کار بردن واژه دولت در این طرح گام به گام دنبال می کنند، تسری دادن معنای این عبارت به کل قوای حاکمه و تمامی کارگزاران در جمهوری اسلامی ایران است.

«دولت به معنای عام، نه به معنای هیئت وزرا؛ یعنی قوای سه گانه، مسئولان کشور، رهبری و همه.» 1379/09/12

بدین ترتیب اولین نکته، توجه به این امر است که رهبر معظم انقلاب هنگامی که از دولت اسلامی سخن به میان می آورند منظورشان قوه مجریه و منصوبین رئیس جمهور نظام نیست. بلکه هر آنکس که در این نظام به نحوی مسئولیت بر گردنش است - از رهبری گرفته تا مدیر کل فلان اداره - مشمول این عبارت می شود.

اما ترکیب «دولت اسلامی» در ادبیات ولی امر تعریف جالب تر و زیبا تری دارد. تشکیل دولت اسلامی در نگاه رهبری، اساساً یک امر فرهنگی است. رهبری، دولت اسلامی را به معنای اسلامی شدن ساختارها و بسترهای حاکمیتی یا نهادها و سازمان ها فقط نمی دانند - البته قصد نویسنده بر این نیست که بگوید در دولت اسلامی ساختارها اسلامی نیستند، نه! و در ادامه خواهد آمد که بستر تحقق عینی دولت اسلامی همان نهادهای مدیریتی برآمده از نظام اسلامی است. بلکه مراد این است که چنان چه دولت اسلامی به معنای واقعی شکل بگیرد، حرکت به سمت اصلاح ساختارها که جزو ملزومات یک جامعه و کشور اسلامی است آغاز می شود - ایشان اسلامی شدن دولت را در گرو اسلامی شدن منش وروش دولتمردان (کسانی که کارگزار نظام هستند) می دانند.

«بعد از آنکه نظام اسلامی پیش آمد، نوبت به تشکیل دولت اسلامی به معنای حقیقی می رسد؛ یا به تعبیر روشن تر، تشکیل منش و روش دولتمردان – یعنی ماها – به گونه اسلامی؛ چون این در وهله اول فراهم نیست؛ به تدریج و با تلاش باید به وجود آید.»  1379/09/12

منش وروش اگر فرهنگ و رفتار فرهنگی نیست پس چه چیزی است؟ حال این سوال پیش می آید که چگونه می توان فهمید کدام روش و منش، اسلامی است یا به عبارتی کدام فرهنگ و چه زمانی باید بر کارگزاران حاکم شود تا بتوان ادعا کرد دولت اسلامی شده است؟

ناگزیر باید پذیرفت دولت اسلامی در دو عرصه تجلی پیدا می کند، اول در عرصه اخلاق دولتمردان که همان «منش» است و باید اسلامی شود و دیگری در عرصه رفتار مدیریتی و نوع اداره نهادهای مدیریتی که همان «روش» است.

دولت مسلمانان؛ یک اشتباه قدیمی!

نکته ای که در این بین وجود دارد این است که اسلامی شدن منش و روش دولتمردان نباید به معنای «حکومت مسلمانان» تلقی شود. دولتمردانِ دولت اسلامی آمده اند تا قوانین اسلامی را که در قالب نظام اسلامی ایجاد شده است، اجرا کنند. نظام اسلامی؛ که دومین مرحله «تحقق اهداف» در افق نگاه رهبری است و عبارت است از تصویب و گذراندن طرح ها و لوایح بر طبق مبانی اسلامی و تشکیل هندسه کلی و عمومی اسلامی برای پیاده کردن ارزش ها در یک جامعه. «نظام اسلامى، یعنى هندسه‌ى عمومى جامعه، اسلامى بشود، که این هم شد.»[1]

به کار بردن واژه «روش» توسط رهبر معظم انقلاب به این نکته اشاره دارد. روش اداره جامعه هم باید اسلامی باشد. با این تفاسیر نمی توان ادعا کرد که منظور از اسلامی شدن دولتمردان، حاکمیت مسلمانان به جای حاکمیت اسلام است. از آن گذشته آیا اصلا این امکان وجود دارد که کارگزاران مسلمان نباشند؟ نه! واقعیت این است که تمامی کسانی که به عنوان کارگزار در چهارچوب نظام اسلامی تا کنون مشغول خدمت به مردم و نظام بوده اند، مسلمان و مسلمان زاده بوده اند. اما در بسیاری موارد منش و روش این دولتمردان اسلامی نبوده است. فرهنگ حاکم بر دولت و دولتمردان اسلامی نبوده است.

ضوابط و شرایط اسلامی

از آنجا که روند اسلامی شدن در دولت اسلامی از مقامات بالا به زیردستان است، تنها زمانی دولت اسلامی واقعی شکل می گیرد که انسان کامل و امام معصوم در رأس امور باشد. با ظهور امام زمان به عنوان انسان کامل آخرین مراحل کمال دولت اسلامی طی خواهد شد.

لکن «ما به قدر توان و تلاش خود می خواهیم مجموعه ی کارگزاران حکومت را - که خودمان هم جزو آنها هستیم - به نقطه ای برسانیم که با نصاب جمهوری اسلامی تطبیق کند. ما می خواهیم خود را به حد نصاب نزدیک کنیم.» [2] از طرفی الگوی اسلامی لازم برای تشکیل دولت اسلامی در صدر اسلام وجود داشته است. «ضوابط در دست همه ما هست»[3]. مهمترین شاخصی که ما می توانیم بر طبق آن به دولت بگوییم اسلامی هست یا نیست، رعایت این ضوابط از جانب دولتمردان یا همان کارگزاران نظام است. ضوابط و شرایطی که برگرفته از متن اسلام و مطابق با مبانی انقلاب و نظام اسلامی است. دین، تقوا، رعایت حال مردم، رعایت شرع، رعایت بیت المال، اجتناب از خودخواهی ها و خود پرستی ها و رفیق بازی ها و قوم و خویش پرستی ها، اجتناب از تنبلی و بیکارگی و بی عملی و هوی و هوس و ... . مسئولین دولت اسلامی باید خودشان را در جهت رعایت این شرایط و ضوابط بسازند و در این جهت پیش روند.

«ما کم داریم. ما باید خودمان را بسازیم و پیش ببریم. ما باید خودمان را تربیت کنیم.»  1379/09/12

«ما مسؤولان باید خود را بسازیم؛ مرتّب با خود کلنجار برویم؛ یکدیگر را به حق وصیت کنیم؛ یکدیگر را ارشاد کنیم؛ مثل آینه‌اى در مقابل یکدیگر، عیوبمان را صادقانه به هم نشان دهیم؛ بنا را بر رفع عیب بگذاریم و خود را روزبه‌روز بهتر کنیم.» 1380/09/21

پر واضح است که دولتی که در چشم انداز رهبری گام سومِ «تحقق اهداف انقلاب» را به خود اختصاص داده است، اساسا یک دولت فرهنگی با فرهنگ ناب اسلامی و انقلابی است. دولتی که کارگزاران آن، با خودسازی و تربیت نفس و رسیدن به فرهنگ ناب اسلامی توانسته اند به حیات سیاسی خود ادامه دهند. فرهنگ ناب اسلامی است که باگذشت زمان رنگ تغییر نمی گیرد و کهنه نمی شود. نگرش و منشی که از ارزش های اصیل اسلامی نشئت می گیرد. برای این چنین دولتی بیشتر از هر چیز، «ارزش ها» باید ارزش داشته باشند. ارزش خدمت به مردم، ارزش وفاداری به مردم، ارزش مبارزه با استکبار.

«... نگویند اینها مربوط به هزار و چهارصد سال قبل است. این حرفهاى تکرارى و شبهه‏ هاى صدها بار رد شده را بعضى‏ ها باز تکرار مى‏ کنند. حقایق بشرى و اصالت هاى بشرى با گذشت زمان تغییر پیدا نمى‏ کنند. انسانها از اول تاریخ تا امروز و از امروز تا پایان دنیا، همیشه عدالت را دوست داشته‏ اند و به عدالت نیازمند بوده ‏اند؛ این تغییر پیدا نمى‏ کند. انسانها از اول تاریخ تا امروز و از امروز تا آخر دنیا به مسؤولانى که نسبت به آنها وفادار باشند، در خدمت آنها باشند و براى آنها صادقانه عمل کنند، احتیاج دارند؛ اینها که تغییرپذیر نیست.» 1384/05/28

رسیدن به یک دولت اسلامی صرفا در نتیجه تصویب قوانین و ایجاد ساختار و سازمان محقق نمی شود - چرا که ساختارها در نتیجه تشکیل نظام اسلامی به وجود آمده اند - بلکه وقتی حاصل می شود که کارگزاران نظام اسلامی با پرورش نفس و تقویت ایمان خود بتوانند هر چه بیشتر نزدیک شوند به یک کارگزار ایده آل اسلام.

متولیان ایجاد دولت اسلامی

کارگزاران تنها متولیان اسلامی کردن دولت اسلامی هستند. اسلامی کردن دولت را نمی توان از مردم و حتی لایه های زیرین دولتی و حکومتی مطالبه کرد. «اول ما اسلامی می شویم. وقتی اسلامی شدیم، کونو دعاه الناس بغیر السنتکم، آن وقت عمل ما مردم را مسلمان واقعی خواهد کرد و کشور اسلامی خواهد شد.»[4] اما به جز کارگزاران که باید با عمل خودشان به سمت تشکیل دولت اسلامی گام بردارند، می توان برای اقشار دیگر جامعه نیز مسئولیت هایی متصور بود.

اول از همه قشر دانشجویان و حوزوی ها هستند که به عنوان کانونهای تفکر باید درباره مسائل و موضوعات این بحث فکر، گفتگو و تبادل نظر داشته باشند. قشر نخبه از آنجا در نیت صداقت و در بیان صراحت دارند می توانند به بهترین وجه مبانی علم و آکادمیک تحقق دولت، کشور و جامعه اسلامی را مدون و نهادینه کنند.

مسئولیت دیگر بر عهده مردم است که از دو طریق یعنی مطالبه عمومی و ظهور و بروز اجتماعی شان و دیگری سازوکار قانونی انتخابات باید دولت اسلامی را از مسئولین و دولتمردان درخواست کنند.

وظایف دولت اسلامی

1)   تشکیل جامعه اسلامی به عنوان هدف میانه؛ یعنی در حقیقت مجموعه کارگزاران در نظام اسلامی باید به گونه ای رفتار کنند که ماحصل رفتار آنها تداعی کننده کشور اسلامی و جامعه اسلامی باشد. دولت اسلامی، نظام اسلامی را در قالب کشور اسلامی تجلی و تلألو می بخشد. دولت اسلامی از دو رهگذر می تواند به این مهم نایل آید: اول همانکه ذکر شد یعنی کارگزاران نظام اسلامی با متخلق شدن به رفتار و اخلاق اسلامی بتوانند به الگویی برای زیردستان خود و مردم تبدیل شوند. رهگذر دوم هم «مدیریت نهادها و بنیانهای اداره کشور و مدیریت کشور ... مجموعه این نهادهای مدیریتی، دولت اسلامی است.»[5]

2)  فراهم کردن محیطی برای رسیدن مردم به کمال معنوی و کمال الهی به عنوان هدف نهایی؛ جامعه اسلامی خود هدفی میانه برای دیندار شدن و دین مدار شدن مردم است. در چنین جامعه ای انسان ها به کمال معنوی و الهی خود می رسند و به معنای واقعی کلمه از سرچشمه های ایمان و اخلاص شراب معرفت و شناخت خداوند را خواهند چشید. آن زمان می توان ادعا کرد که جامعه اسلامی تشکیل شده است و این چنین جامعه و کشوری است که الگوی ملت ها و دولت های جهانی قرار خواهد گرفت.

دشمنان دولت اسلامی

«دولت اسلامى دشمنانى هم دارد. دولت اسلامى دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه‌ى سلطه‌گران و دیکتاتورهاى دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامى‌اند؛ چون دولت اسلامى با اصل سلطه و دیکتاتورى مخالف است ... دسته‌ى دوم دشمنان درونى‌اند؛ یعنى آفت‌ها، بیمارى‌ها و میکروب‌ها. مرگ ما بیش از آنچه ناشى از این باشد که دیگرى بیاید ما را بکُشد، ناشى از این است که در درون خودمان اختلافى به‌وجود مى‌آید.» 1384/06/08

همانطور که ملاحظه می کنید دسته دوم از دشمنان که بیش از دشمنان خارجی اهمیت دارد باز هم دشمنان فرهنگی هستند.

در هر حال باید نتیجه گرفت، دولت اسلامی اساسا یک دولت فرهنگی است، روش پیاده کردن این دولت در نظام اسلامی فرهنگی است و دشمنان آن نیز فرهنگی هستند و از ابزار فرهنگی استفاده می کنند.



[1]
بیانات در دیدار کارگزاران نظام 1380/09/21

[2]بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت 1384/06/08

[3]بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام  1379/09/12

[4]بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت 1384/06/08

[5]بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه1390/07/24

سایت این عمار



نوشته شده در تاریخ جمعه 92/2/6 توسط 
تمامی حقوق مطالب برای سرباز ولایت محفوظ می باشد