منتظران چه وظایفی در عصر غیبت امام زمان(عج)دارند؟چگونه زمینه ساز ظهورمنجی باشیم؟بایدها ونبایدهای انتظارحقیقی کدامند؟
مهم ترین وظایف منتطران منجی عالم بشریت عبارتند از:
1-خودسازی همه جانبه:منتظر مصلح خود باید صالح باشد،انسان منتظر بایستی اهل تهذیب نفس وخودسازی معنوی واخلاقی وایمانی وعلمی ومالی و...باشد.منتظر امام زمان(ع)باید شبیه ایشان باشد نه دیگران.
2-عمل به دین وسبک زندگی مهدوی ودینی:ما بایستی امام زمان پسند زندگی کنیم نه مردم پسند.زندگی ما بایستی امام زمانی باشد.عروسی وازدواج وهمسرداری وتربیت فرزند وکسب حلال ومردم داری وکار و...بایستی امام زمان پسند باشد.
3-تلاش برای حاکمیت دین در جامعه وجهان:امام زمان برای دین قیام می کند ما هم بایستی برای احیای ارزشهای اسلامی وحاکمیت دین در زندگی فردی واجتماعی تلاش کنیم.
4-اطاعت از ولایت فقیه:ولی فقیه نایب امام مهدی است واطاعت از او واجب.اطاعت از ولایت فقیه اطاعت از امام زمان واطاعت از امام زمان اطاعت از خداست.
5-امربه معروف ونهی از منکر
6- کاروجهادفرهنگی:بایستی جامعه را برای ظهور آماده کنیم وتربیت نیرو کنیم برای عصر ظهور....
7-کمک به حکومت اسلامی
8-مبارزه باشرک وطاغوت
9-عدالت گستری ومبارزه باظلم وفساد
10-مهرورزی وخدمت به خلق خدا
11- دعا برای تعجیل در ظهور
12-دین شناسی وامام شناسی
13-نشر اندیشه توحیدی
14-تربیت نسل منتظروصالح
15-به چالش کشیدن تمدن الحادی غرب
16-مبارزه باصهیونیسم وفراماسونری به عنوان بزرگترین دشمن امام عصر
نبایدهای انتظار حقیقی:
1-تعیین وقت برای ظهور
2-اعتقاد به مهدویت بدون اطاعت از ولایت فقیه
3-عزلت گزینی وعافیت طلبی
4-خودسازی صرف وعدم توجه به فعالیت اجتماعی وجامعه سازی اسلامی
5-تعیین مصداق برای علائم ظهور
6- - برداشتهای انحرافی از مفهوم انتظار
از آسیبهای مهم در فرهنگ مهدویّت، تفسیرها و برداشتهای نادرست از موضوعات این فرهنگ اسلامی است. درک و دریافت غلط از مفهوم «انتظار» سبب شده است بعضی گمان کنند که چون اصلاح جهان از فساد به دست امام عصر علیهالسّلام خواهد بود، در برابر تباهیها و ناهنجاریها هیچ وظیفهای نداشته و باید بیتفاوت بود و دست روی دست گذاشت چرا که همه چیز بر عهدهی ایشان است .
این نوع انتظار، انتظار منفی یا ویرانگر است که امام خمینی (ره) در اینباره دستههای مختلفی را برشمردهاند:
1- افرادی که انتظار فرج را به نشستن در مسجد، حسینیه، منزل و دعا کردن برای فرج میدانند، اینها مردم صالحی هستند که به تکالیف شرعی خود عمل میکنند لکن به فکر این نیستند که برای فرج کاری باید کرد.
2- بعضی دیگر انتظار فرج را این گونه معنا میکنند که ما به اینکه در جهان و بر ملت چه میگذرد، کار نداشته باشیم. تنها تکالیف خود را ادا کنیم تا حضرت بیایند و إن شاء الله همه چیز را دنبال کنند.
3- عدهای نیز میگویند عالم باید پر از معصیت بشود تا حضرت بیایند، ما نباید امر به معروف و نهی از منکر کنیم تا گناه زیاد و فرج نزدیک شود.
4- یک دسته هم از این فراتر رفته و میگویند: باید به گناه دامن زد، باید مردم را دعوت به گناه کرد تا دنیا پر از ظلم و جور بشود و حضرت تشریف بیاورند.
5- افرادی نیز معتقدند که اصلاً هر حکومتی که در زمان غیبت محقق شود، حکومتی باطل و برخلاف اسلام است. این دسته از افراد به بعضی از روایات موجود در این زمینه استناد کردهاند، مانند روایت زیر که ابن اعین از امام باقر علیهالسّلام نقل کرده است:
«کلف رایةف تفرفعف قَبل قفیام القَائم علیهالسّلام طاغوت»؛[2] «هر پرچمی که قبل از پرچم حضرت قائم علیهالسّلام برافراشته شود، صاحب آن طاغوت است.»
در صورتی که منظور از عَلَم در آن روایات، عَلَم مهدوی است نه حکومت اسلامی.[3]
در این روایت، پرچمهایی که به خاطر دعوت به خویشتن برافراشته شود، محکوم به بطلان و غیر قابل اطاعت میباشند. اینها قیامهایی است که در مقابل حضرت ولی عصر علیهالسّلام واقع شدهاند و رهبر چنین قیامهایی طاغوت است. ولی پرچمهایی که در مسیر و جهت اهداف امام زمان علیهالسّلام باشند، مورد انکار قرار نگرفتهاند و دعوت آنها به قیام برای در هم شکستن باطل و به دست گرفتن ادارهی کشور و واگذاری آن به کسانی است که در حقیقت، حکومت، حق آنان میباشد، همانند قیام زید که از سوی امامان معصوم علیهمالسلام مورد تمجید و تعریف قرار گرفته است.[4]
سستی، بیاعتنایی و بیتوجهی به شرایط جامعه، سر تسلیم فرود آوردن در مقابل بدیها و ستمها، بازیچهی سیاستبازان و منحرفان شدن و مقابله با هر حرکت اصلاحی، همه از نتایج این دیدگاه در مورد انتظار است. از طرفی این تفکر تنها شامل آن دسته از افراد نمیشود، بلکه خود ما نیز با اعمال به ظاهر دینی خود شامل این انتظار منفی میشویم، شناخت صحیح از دین نداشتن، امر به معروف و نهی از منکر نکردن و نسبت به مسائل پیرامون خود بیتفاوت بودن، ما را از منتظر واقعی بودن دور کرده است..
در حالیکه انتظار سازنده یا مثبت، تلاش و حرکت منتظر و زمینهسازی برای ظهور حضرت است.
انتظار واقعی، آماده باش و تحصیل آمادگیهای لازم برای رسیدن به اهداف و خواستههای مورد نظر است. انتظار، تنها یک حالت روحی نیست، بلکه با توجه به روایاتی که آن را «افضل الاعمال» یا «احب الاعمال» میدانند، یک حالت روحی جریان یافته و شکل گرفتهای است که از معرفت برخاسته و به اقدام و عمل میانجامد
- نشان دادن چهرهای خشن از امام عصر علیهالسّلام
برخی از افراد به علت نداشتن نگاه جامع به دین و بدون بررسی دقیق روایات و سند آنها، به شنیدهها اکتفا کرده و چهرهای خشن از امام عصر علیهالسّلام ارائه میدهند. در حالیکه باید مهر و قهر در کنار هم مطرح شوند و در چهرهای که از ظهور و حکومت حضرت و شخصیت بیمانند آن امام علیهالسّلام ترسیم میگردد، مهر و قهر در کنار هم بیایند. چون تنها از قهر سخن گفتن و مهر را از یاد بردن، امام را در ذهن برخی افراد، خشونتطلب معرفی میکند.
دربارهی مهر حضرت سخن بسیار میتوان گفت؛ چه روایاتی که مهر امامان را به طور عموم بازگو میکند و چه روایاتی که در ارتباط با مهر امام مهدی علیهالسّلام به طور خاص رسیده است. امامان علیهمالسّلام طبق فرمودهی خودشان جلوهی رحمت واسعهی إله هستند. امام رضا علیهالسّلام در اینباره فرمودهاند:«الإمام الانیسف الرَّفیقف و الوالفد الشَّففیق و الأخف الشّففیق و الأمّ البرّة بفالوالفد الصَّغفیر و مَفزَعف العباد ففی الدَّاهفیَةف الناد»؛[5] «امام همدمی سازگار، پدری مهربان، برادری تنی، مادری خوشرفتار با کودک خردسال و پناه مردم در پیشآمدها و کارهای بزرگ است.»
همچنین امام علیهالسّلام به یکی از یارانشان میفرمایند:«یا ابا ابراهیم هو المفرّج لفلکَرب عَن شیعته بعد ظَنّـفکَ شَدید و بلاءف طویلف و جور فطوبی لمن أدرک ذلک الزمان»؛[6] «ای ابا ابراهیم! حضرت مهدی علیهالسّلام رنج و غم شیعه را پس از یک دورهی سخت و بلایی طولانی و سستی دراز میزداید و گشایش میآفریند. خوشا آنان که آن زمان را درک کنند ...»
مهربانی امام، همچون مهر خداوند کریم حکیمانه است، بدین معنا که قهر او نیز جلوهی محبت اوست. چون قهر او بر دشمنانی خواهد بود که با توجه به هدایت و معجزات آن حضرت، باز هم به او کفر ورزیده و حکومت عدلش را گردن نمیگذارند و در زمین فساد میکنند و این یعنی خارها را از سر راه انسان و انسانیت برداشتن، یعنی مهر در چهرهی قهر.[7]
در ضمن گروهی دیگر امام را شخصیتی تصور کردهاند که گویا دست به هیچ مبارزه و جهادی نمیزند و همهی امور را با معجزه حل میکند، که این تفکر نیز نادرست است؛ چرا که با هر دوی این مهر و قهر است که مبنای حکومت امام پا میگیرد و زمینههای عدالتگستری فراهم میآید.[8]
3- طرح مباحث غیر ضروری
گاهی افراد و مجموعهها در قالبهای گفتاری و نوشتاری، به بحثهایی روی میآورند که هیچ ثمری ندارد و ضرورتی برای طرح آنها احساس نمیشود.
پرداختن به مباحثی از قبیل ازدواج حضرت و وجود فرزند برای آن بزرگوار، محل زندگی حضرت و مانند آن از نمونه بحثهای غیرضروری است. مثلاً در رابطه با ازدواج ایشان بسیار دیده شده است که گروهی با بیان مطالبی غیر مستند ازدواج حضرت را اثبات کرده و بعضی دیگر آن را رد کردهاند، در حالیکه هیچ دلیل قطعی بر اثبات یا رد آن وجود ندارد و مهمتر اینکه توجه به چنین مباحثی فایدهای نداشته و ما را از پرداختن به مباحث اصلی و ضروری باز میدارد.
در مورد محل زندگی حضرت نیز که به جزیرهی خضرا معروف شده است دو نظر مخالف هم وجود دارد: برخی آن را صحیح و معتبر و قابل استناد دانستهاند و بعضی دیگر آن را مجعول و شبیه به افسانه میدانند و میگویند که استناد به آن درست نیست.[9] با این همه تکلیف ما آگاهی از محل زندگی امام نیست و آنچه در روایات به آن تأکید شده است معرفت امام، حرکت در جهت رضایت امام مهدی علیهالسّلام و پیروی از آن حضرت در گفتار و کردار و زمینهسازی برای ظهور ایشان است
- ملاقاتگرایی
از آسیبهایی که در عصر غیبت برای منتظران رخ مینماید، مدعیانی هستند که بیدلیل یا به بهانهی سادهترین اتفاق، ادعای ملاقات میکنند یا کسانی که تمام وظیفهی خویش را دیدار حضرت میپندارند و از وظایف اصلی خود غافل شده و افراد را تنها به این عمل، به عنوان برترین وظیفهی منتظر، فرا میخوانند، در صورتی که آنچه در عصر غیبت مهم است توجه به دغدغه امام و عمل کردن به وظایف یک منتظر واقعی است. بنابراین باید دانست که رسالت حضرت چیست و از منتظران خود چه انتظاری دارند. با استناد به روایات معتبر، مسلّم است که؛ امام از لحظهی تولد برای ظهور خود دعا میکردهاند و رسالت ایشان در همه حال برنامهریزی برای ظهور است و در هیچ جا ملاقات را از ما نخواستهاند، لذا دغدغهی ما نیز باید ظهور و مهیا کردن زمینههای آن باشد.
اگر چه دیدار امر مطلوبی است اما ویژگی منتظران واقعی امام برای دستیابی به رضایت ایشان، ادای وظایفی است که برای آنها در نظر گرفتهاند و تأکید زیاد بر دیدار حضرت، (در اثر موفق نشدن به دیدار) باعث یأس و ناامیدی و تکذیب باور مهدویّت میگردد.
جناب آقای قرائتی نقل میکردند که:
در حرم امام رضا علیهالسّلام مشغول زیارت بودم، یکی از بزرگان دست بـر شانهام گذاشت و گفت: «پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم هرگاه سلمان را میدیدند، لذّت میبردند، امیرالمؤمنین علیهالسّلام نیز مالک را که میدیدند لبخند بر لبانشان نقش میبست، آیا شما هم به گونهای شدهاید که امام زمان علیهالسّلام شما را میبینند، لبخند بزنند و راضی باشند؟.