سعد بن عبد الله گوید : وقتی به عرض حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رساندمکه : شخصی از مخالفین ، همیشه از من میپرسد بگو ابابکر و عمر با رضایت و رغبتمسلمان شدند و یا با بی میلی و ناخرسندی درونی مسلمان شدند ؟
امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) فرمودند :
چرا به آن شخص نگفتی که آن دو [ابوبکر و عمر] به خاطر طمع مسلمان شدند .
و بعد اضافه فرمودند :
مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در کتاب شریف کمالالدین به نقل از سعد بن عبد الله مینویسد :
... وَ لَمَّا قَالَ أَخْبِرْنِی عَنِ الصِّدِّیقِ وَ الْفَارُوقِأَسْلَمَا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لِمَ لَمْ تَقُلْ لَهُ بَلْ أَسْلَمَا طَمَعاً وَذَلِکَ بِأَنَّهُمَا کَانَا یُجَالِسَانِ الْیَهُودَ وَ یَسْتَخْبِرَانِهِمْ عَمَّاکَانُوا یَجِدُونَ فِی التَّوْرَاةِ وَ فِی سَائِرِ الْکُتُبِ الْمُتَقَدِّمَةِالنَّاطِقَةِ بِالْمَلَاحِمِ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ مِنْ قِصَّةِ مُحَمَّدٍ ص وَمِنْ عَوَاقِبِ أَمْرِهِ فَکَانَتِ الْیَهُودُ تَذْکُرُ أَنَّ مُحَمَّداً یُسَلَّطُعَلَى الْعَرَبِ کَمَا کَانَ بُخْتَنَصَّرُ سُلِّطَ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَا بُدَّ لَهُ مِنَ الظَّفَرِ بِالْعَرَبِ کَمَا ظَفِرَ بُخْتَنَصَّرُ بِبَنِیإِسْرَائِیلَ غَیْرَ أَنَّهُ کَاذِبٌ فِی دَعْوَاهُ أَنَّهُ نَبِیٌّ فَأَتَیَامُحَمَّداً فَسَاعَدَاهُ عَلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَبَایَعَاهُ طَمَعاً فِی أَنْ یَنَالَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِنْ جِهَتِهِوَلَایَةَ بَلَدٍ إِذَا اسْتَقَامَتْ أُمُورُهُ وَ اسْتَتَبَّتْ أَحْوَالُهُفَلَمَّا أَیِسَا مِنْ ذَلِکَ تَلَثَّمَا وَ صَعِدَا الْعَقَبَةَ مَعَ عِدَّةٍ مِنْأَمْثَالِهِمَا مِنَ الْمُنَافِقِینَ عَلَى أَنْ یَقْتُلُوهُ فَدَفَعَ اللَّهُتَعَالَى کَیْدَهُمْ وَ رَدَّهُمْ بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنالُوا خَیْراً کَمَا أَتَىطَلْحَةُ وَ الزُّبَیْرُ عَلِیّاً ع فَبَایَعَاهُ وَ طَمَعَ کُلُّ وَاحِدٍمِنْهُمَا أَنْ یَنَالَ مِنْ جِهَتِهِ وَلَایَةَ بَلَدٍ فَلَمَّا أَیِسَا نَکَثَابَیْعَتَهُ وَ خَرَجَا عَلَیْهِ فَصَرَعَ اللَّهُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مَصْرَعَأَشْبَاهِهِمَا مِنَ النَّاکِثِین .
کمال الدین و تمام النعمة ، ج2 ، ص 463 .
سعد بن عبد الله گوید : وقتی به عرض حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رساندمکه : شخصی از مخالفین ، همیشه از من میپرسد بگو ابابکر و عمر با رضایت و رغبتمسلمان شدند و یا با بی میلی و ناخرسندی درونی مسلمان شدند ؟
امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) فرمودند :
چرا به آن شخص نگفتی که آن دو [ابوبکر و عمر] به خاطر طمع مسلمان شدند .
و بعد اضافه فرمودند :
جریان از این قرار است کهابابکر و عمر معمولاً با یهودیان نشست و برخاست داشتند و اخباری را که یهودیان ازتورات و دیگر کتب آسمانی ، که در مورد حوادث و رویدادهای روزانه و به خصوص جریانظهور حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) و پایان پیروزمندانه آن ، دریافتمیکردهاند و جویا میشدند و یهودیها هم به آن دو میگفتند : همان گونه که بختالنصر بر بنی اسرائیل چیره شدند و همه بنی اسرائیل را در برابر خود تسلیم نمودند ،محمد هم میآید و بر تمام عرب مسلّط میشود . البته با این تفاوت که محمد (صلی اللهعلیه وآله وسلم) وقتی آمد ، به دروغ ادعا میکند که پیامبر است [این تعبیر غیرمؤدبانه از یهود است که حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به خاطر آگاهیسؤال کننده آن را نقل کرده است] .
پس از این بود که ابابکر و عمر به حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) رسیدند و با گفتن شهادت «لا اله الا الله» به کمک آنحضرت شتافتند و به طمع این که هر یک از آن دو ، بعد از پیروزی حضرت محمد (صلی اللهعلیه وآله وسلم) و تسلیم شدن عرب و آرام گشتن اوضاع به حکومت یکی از ولایات گماشتهشوند ، با حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بیعت کردند .
و بعد از آن که ازرسیدن به حکومت و ریاست دلخواه خود ، از طرف حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) مأیوس شدند ، در بازگشت از جنگ تبوک ، روبند و نقاب بر صورت زدند و به همراه عدهایاز منافقین همانند خویش از کوه عقبه بالا رفتند ، و شتر پیامبر را رم دادند تا آنحضرت را به قتل برسانند .
اما تدبیر خداوند بر حیله آنان پیروز شد و خداوند مکرو دشمنی آنان را به خودشان بازگرداند و با همان خشم و کینیه بازگشتند و از کار زشتخود ، هیچ فایدهای ندیدند .
اتفاقاً نظیر همین مسأله ، در زمان حضرت علی (علیهالسلام) پیش آمد که طلحه و زبیر به حضور علی بن أبی طالب (علیه السلام) رسیدند و هریک از آن دو به طمع رسیدن به حکومت و ریاست یکی از شهرها ، با حضرت علی (علیهالسلام) بیعت کردند ؛ اما وقتی از رسیدن به پستهایی که لیاقتش را نداشتند ، مأیوسگردیدند ، بیعت با علی (علیه السلام) را شکستند و بر علیه آن حضرت دست به شورش زدندو خداوند به گونه زمین خوردن ِ دیگر عهد شکنان ، آن دو را به زمین زد و نابود ساخت .