عرصه فرهنگ عمومی، اینبارتوسط «جبهه فرهنگی» بهعنوان نهادی مردمی میتواند با رفع خلاءهای مدیریتی و اجرایی دستگاهای حاکم به فعالیتی اثرگذار در راستای تحقق حماسههایی مبتنی بر جمهوریت نظام بیانجامد
صالح کاهانی-
نقش و جایگاه امتها در تاریخ اسلام و رویدادهای تلخ و شیرین آن بر اهالی اندیشه مشهود است.. آنچه که بارها در تقویم برای پیروزیهای مردمی و غربتهای بیمردمیاش غم زده ویا مسرور بودهایم.. چرایی و چگونگی این پیروزیها و شکستها بدون شک به نقش پراهمیت نخبگان و روشنفکران آنجامعه بر میگردد. «مردمانی که جلوتر از زمان خود را میدیدند و حرکت میکردند.» ملاک و شاخص آرمانگرایان واقعی علاوه بر علم و عمل مجاهدانه آنها، میتواند در آگاهی آنان نسبت به واقعیات زندگی مردم هم عصر خود نیز تبیین شود.. آنچه که مانع توهم آنان در «راه» خواهد بود، حضور حداکثری در فضای حداقلهای زندگی مردم میباشد. در فرهنگ، اقتصاد و سیاست و…
رویکرد «جبهه فکری و فرهنگی انقلاب» پس از حضور نخبگانی و تولید دهها عنوان محصول و رسانه مکتوب و مجازی در قالبهای متنوع و تشکیل نهادهها و تشکلهای نخبگانی، وارد مرحله دیگری میتواند بشود. حال آنکه شرط موفقیت این ظرفیت اندیشهای در فضای عمومی، قدرت ترجمان گفتمان در قالبها و اندازههایی مبتنی بر سلایق و نگرش مخاطبین است، و اطلاع از سلایق و نگرش جامعه بدون حضور واقعی و فهرست کردن آن امکانپذیر نخواهد بود. همچون نخبگانی که اگر چه سابقه حضور فعال در تشکلهای دانشگاهی را داشتهاند، اما به محض حضور در فضای عمومی در انتقال داشتههای خود به مشکل بر میخوردند. ویا در تاریخ، انقلابیون پرسابقهای که همزمان با فراموشی مردم به معنای دغدغهها و انگیزههای آنان وسرگردانی در توهمات آرمان گرایانه به انحرافی در نظر و عمل خود از راه انقلاب سفر کردند! شاید فرهنگ عمومی پر اهمیتترین مرحله فعالیت پیش رو برای دغدغمندان جبهه انقلاب میباشد. مرحلهای که به نشاط، پویایی و کارآمدی محافل نخبگانی میانجامد. ایجاد دعوا و تنشهای بیجهت و سرگردانی در فضایی با غلظت بالا در واژگان و تحلیلها و تفسیرها، فاصله گرفتن جامعه ازمباحث نخبگان فکری و فرهنگی بدون شک به محدود و محصور بودن فضای نخبگان در کنار جریانات سیاسی مرتبط میباشد. انتقال فضای گفتمانی انقلاب به مردم نیازمند فهم درست از سلایق و ظرفیتهای آنان است، آنچه که بیشتر روش ورود و نحوه بیان تولیدات این جبهه را مشخص خواهد کرد. بدون شک اجتماعات مردمی همچون مساجد و هیأت مذهبی جزو بومیترین بستر برای حضوری حداکثری میباشد. اجتماعاتی که به دلیل فقر و یا فاصله گرفتن روشنفکران و نخبگان جامعه و از طرفی مدیریت فرهنگی دولتی به «حداقلها» مبتلا شده است.
عرصه فرهنگ عمومی، اینبارتوسط «جبهه فرهنگی» بهعنوان نهادی مردمی میتواند با رفع خلاءهای مدیریتی و اجرایی دستگاهای حاکم به فعالیتی اثرگذار در راستای تحقق حماسههایی مبتنی بر جمهوریت نظام بیانجامد. انشا الله….