علم و فرهنگ و اقتصاد نقشی اساسی در هر تمدنی دارند.اگر ما تولید علم اسلامی نداشته باشیم نمیتوانیم تمدن اسلامی داشته باشیم.کار فرهنگی صرفا نوشتن کتاب در زمینه دفاع مقدس و برگزاری هیئت و سخنرانی و اجرای سرود و تئاتر و ...نیست .البته ما منکر موارد مذکور نیستیم و به جد از این گونه کارها حمایت می کنیم.ما نیاز به تربیت نیروی انقلابی،هنر انقلابی ،قلم انقلابی و امثالهم داریم.ولی درد اصلی این است که امروزه مراکز اصلی مدیریتی و دانشگاهی و بیمارستانی و ...دست افراد سکولار است که با تفکرغربی تربیت شده اند و "غرب" و "تمدن غربی" قبله فکری آنهاست.تمدن غرب گوساله سامری عصر حاضر است ، خوش ظاهر و پرسر و صداست ولی بدباطن و توخالی که عده ای آن را می پرستند!! برخی از مدیران و … اهل نمازشب هستند ولی تفکرشان ،تفکر غربی و سکولار است. ریشه فتنه88 دعوا بر سر دو نوع اندیشه بود:اندیشه اسلامی و اندیشه سکولار.
امروزه بسیاری از مدیران –علیرغم گذشت 4 دهه از طلوع خورشید فروزان انقلاب-اعتقادی به کارآمدی اسلام در عرصه مدیریت و سیاست و اجتماع و اقتصاد ندارند هرچند ممکن است در مسائل فردی بسیار متشرع و متدین باشند!
چرا برخی از روسای جمهور ما که عمامه به سرهم بوده اند ، مدیریت سکولار داشته اند و غربگراتر و لیبرال تر از دیگران عمل کرده اند.چرا باید در دولت خاتمی هر روز به طور میانگین 6 شبهه علیه دین مطرح شود؟ چرا دولت روحانی به جای کلید ، داس بر دست گرفته و ارزشها را درو می کند؟
چرا بعد از گذشت 4 دهه از انقلاب اسلامی ما هنوز کتب محکم و موثق و اقناع کننده در زمینه مدیریت اسلامی،اقتصاد اسلامی،روانشناسی اسلامی،جامعه شناسی اسلامی،هنر اسلامی،بانکداری اسلامی،رسانه اسلامی و انقلابی،بازاریابی اسلامی،...نداریم؟ مگر ما اعتقاد نداریم که اسلام هم جامع است هم کامل؟مگر ما اعتقاد نداریم که اسلام عزیز کارآمد است و قدرت حل مشکلات بشر را دارد؟ مگر اعتقاد نداریم که اسلام نسخه شفابخش همه دردهای بشری است؟ چرا حوزه و دانشگاه ما به ویژه حوزه های علمیه در این مورد کوتاهی کرده اند؟ چرا حوزه های علمیه ما خوابیده اند؟ چرا دانشگاه های ما بیدار نمی شوند؟ آنچه که امروز مشاهده می کنیم وحدت حوزوی و دانشگاهی است نه وحدت حوزه و دانشگاه!!! کی میخواهند این ضعف اساسی و استراتژیک را جبران کنند؟ این بار بر زمین مانده را چه کسانی می خواهند به دوش کشند؟ ما تا کی میخواهیم مسائل فرعی بر مسائل اصلی ترجیح دهیم؟ البته منظور از علم اسلامی فقط این نیست که در کتاب ها قال الباقرو قال الصادق( علیهم السلام) گفته شود.علم اسلامی شامل هم علوم عقلی است و هم علوم نقلی؛ هر چند علوم عقلی هنوز هم در حوزه های علمیه مظلوم واقع شده اند.منظور این است که کتب بر اساس مبانی معرفت شناسی،هستی شناسی و انسان شناسی اسلامی تدوین گردد.
البته منظور ما این نیست که همه علوم غربی نادرست و خلط هستند.نه برخی از علوم هم با اسلام تناقض ندارند. باید با علوم غربی "بهداشتی" برخورد کنیم.بخشی از علوم که منطبق بر مبانی اسلامی و توحیدی هستند قبول می کنیم و آن بخشی که منطبق نیستند رد می کنیم.
در نقد هر چیزی باید راه حل مناسب ارئه داد و در نفی آن جایگزین مناسب.
اگر جوانی را از موسیقی حرام باز میداریم باید به او موسیقی حلال ارائه دهیم.اگر عروسی های پر از گناه امروزی را قبول نداریم مدل جایگزین ما چیست؟ اگر اقتصاد کلاسیک ها ،کینزیون،فریدمن و نئوکلاسیک ها را قبول نداریم اقتصاد مورد قبول ما چیست و کجاست؟ اگر اقتصاد کاپیتالیستی و سوسیالیستی و لیبرالیستی را قبول نداریم،چرا به اقتصاد اسلامی نپرداخته ایم و نمی پردازیم؟ چرا باید همه دولت های ما در بعد از انقلاب تابع مکاتب اقتصادی غربی باشند؟ برخی تابع مکتب کینز،برخی فریدمن ،برخی سوسیالیسم،برخی لیبرالیسم و...
اگر مراجع محترم تقلید ما به بانکداری کنونی نقد دارند مدل جایگزین آنها چیست؟چرا بعد از 40 سال تازه به فکر افتاده اند که بانکداری ما اسلامی نیست در حالیکه بانکداری با دنیا و آخرت مردم سر وکار دارد.اگر اسلامی نبوده برفرض که هیچ از روسای جمهور و مدیران اقتصادی ما اسلام را قبول نداشته اند چرا به ولی فقیه امت اسلامی مدل جایگزین ارائه نکرده اند؟ چرا فقط در برخی منابر از بانکداری ربوی صحبت می کنند تا ذهن مردم را مشوش کنند و استرس آنها را بیشتر.
چرا تا به حال به هنر اسلامی نپرداخته ایم؟ مگر اهمیت هنر را در تببین اسلام ناب محمدی در عرصه جهانی نمی دانیم؟ چرا اکثر فیلمسازان و کارگردانان ما سکولار هستند و سینما دست مافیای فرهنگی؟ چرا اسپانسر برخی فیلم های سینمایی ما یهودی هستند؟ چند جلد کتاب در باب هنر اسلامی،سینمای اسلامی و ... داریم؟ چرا نتوانسته ایم یک سیستم عامل قوی و نرم افزارهای قوی برای موبایل و تلفن همراه طراحی کنیم؟ امروزه در حوزه فناوری اطلاعات ،آن حوزه ای موفق است که بتواند در موبایل پیاده سازی نماید.
در حوزه روانشناسی اسلامی چه کرده ایم؟ چند جلد کتاب متقن علمی نوشته ایم؟ چرا بسیاری از روانشناسان ما چیزی به نام "روح" را قبول ندارند؟ در حالی که اگر روح را قبول نداشته باشیم به خیلی چیزهای دیگر از جمله مسائل معنوی و فضائل اخلاقی و برزخ و آخرت وحتی شاید خدا هم اعتقادی نخواهیم داشت.در روانشناسی بحث تلقین مطرح می شود و برخی چیزها را تلقینی می دانند از جمله دعا را در حالیکه دعا اثر یقینی دارد نه اثر تلقینی.
چرا بسیاری از پزشکان ما "حجامت" را قبول ندارند .در وزارت به اصطلاح بهداشت با طب سنتی و اسلامی مقابله می شود و در جمهوری اسلامی مطب حکیمان طب اسلامی را می بندند؟ جز این است که کتب غربی خوانده اند و تفکر غربی پیدا کرده اند.
با کار فرهنگی متداول امروزی مگر چند نفر نیروی انقلابی می توانیم تربیت کنیم در حالیکه اکثر جوانان تحصیلکرده که مدیران آینده هستند در نظام آموزشی ما تفکر سکولار پیدا می کنند.
چرا در انتخابات، مردم به جریان سکولار رای می دهند چون وقتی ارزشها عوض شوند عوضی ها با ارزش می شوند.و وقتی عوضی ها مدیر شوند ارزشها را عوض می کنند.
چرا سبک زندگی ها اسلامی نیست چون تولید علم اسلامی نداریم؟
خلاصه کلام این که اگر به تولید علم اسلامی به ویژه در حوزه علوم انسانی نپردازیم تشکیل تمدن نوین اسلامی به تاخیر خواهد افتاد.تولید علم اسلامی از مطالبات بر زمین مانده ولی فقیه زمان امام خامنه ای عزیز است که باید دلسوزان انقلاب این بار بر زمین مانده را به دوش بکشند و مقدمات تمدین نوین اسلامی را فراهم سازند. از اساتید محترم دانشگاه و علمای حوزه خواهشمندیم در زمینه تولید علوم اسلامی همت و تلاش بیشتری داشته باشند.
