سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سرباز ولایت
 

  9دی نشانه مقبولیت وکارآمدی ولایت فقیه است.اگر فتنه 88 در هر کشور دیگری به جز ایران اسلامی اتفاق می افتاد قطعا براندازی حکومت را در پی داشت اما در حکومت اسلامی ایران،به فضل الهی و به برکت وجود "ولایت فقیه" تمامی نقشه ها وطراحی های پیچیده دشمنان داخلی وخارجی نقش بر آب شد.ولایت فقیه کارآمدی خود را در بحران های مختلف نشان داده است.در همه حکومت ها بخشی از سرزمین ما به بیگانگان واگذار شده به ویژه در دوره قاجاریه.آخرین نمونه آن "بحرین" است که در دوران رژیم منحوس پهلوی از ایران جدا شد.تنها در عصر ولایت فقیه است که حتی یک وجب از خاک ایران به دست بیگانگان نیفتاده است. ولایت فقیه ضامن جمهوریت واسلامیت نظام است. در فتنه 88 ولایت فقیه از جمهوریت نظام محافظت کرد و نگذاشت بعضی ها- من جمله کارگردان اصلی فتنه88- وکسانی که ادعای آزادی ودموکراسی وجامعه مدنی داشتند،رای مردم وحق ملت را "وتو" کنند...

در مورد ولایت فقیه باید به خود کلمه ولایت فقیه توجه کنیم که برای آن مبانی مختلفی تعریف می‌شود، در ریشه لغت ولایت و موالات یک نوع از پی آمدن است، در مفاهیم اسلامی تسمیه‌ها همه در واقع یک نوع توصیف است، یعنی اسم‌هایی که گذاشته‌اند و کلماتی که انتخاب شده اتفاقی نبوده و به معنای کلمه و وصف دقیق آن توجه شده است.

 
اولا روشن باشد که در مبنای انقلاب با نظریه‌های مختلفی که در باب مشروعیت یعنی اینکه حکومت چه طور تشکیل بشود و چه کسانی حق حاکمیت داشته باشند، مطرح بود و همه آنها نقد و رد شده تا رسیدند به ولایت فقیه، مبنای جمهوری اسلامی نه نظریه جمهوریت غربی است، نه نظریه جمهوریت سکولار و غیر دینی، نه نظریه دموکراسی لیبرال و غربی است، نه نظریه قرارداد اجتماعی است، نه نظریه رضایت است نه نظریه اراده عمومی، نه نظریه سلطنت نه نظریه دیکتاتوری و استبدادی، نه نظریه مارکسیست‌ها است، نه نظریه وارثت است که حکومت ارثی باشد و نه نظریه قهر و غلبه است که هر که زورش بیشتر و با قدرت باشد حق حکومت داشته باشد.
 
ولایت فقیه هیچ کدام از اینها نیست، ولایت فقیه یعنی حکومت عدالت، حکومت فقاهت و مشروط به رعایت شریعت و اهداف شریعت اسلام است، مشروط به رعایت مصالح مردم، ولایت فقیهی که مد نظر امام (ره) بود، دو بُعد دارد یکی اینکه ولایت فقیه الهی و آسمانی است که مشروعیت ولایت فقیه و حکومت باید به اذن خداوند باشد و بُعد دوم بُعد مردمی و نقش مردم در بحث ولایت فقیه است که آن هم دلیل شرعی دینی و آسمانی دارد و در هر دو بُعد باید اشاره شود که جمهوریت از اسلامیت تفکیک نمی‌شود.
 
یعنی نمی‌توان گفت که جمهوری اسلامی دو بخشی است، یعنی یک بخش آن جمهوری است که نقش مردم است و بخش دیگر آن اسلامی است که بخش شرع و شریعت است، نه جمهوری آن از نوع اسلامی است یعنی این طور نیست که بگوئیم یک کفه جمهوری است و کفه دیگر اسلامی است بلکه جمهوریت آن مبنایش اسلام است و اسلامیت آن در قالب و شکل جمهوری اعمال می‌شود، بنابراین نه جمهوریت مستقل از اسلامیت آن است و نه اسلامیت آن مستقل از جمهوریت.
 
این جمهوریت با بقیه جمهوریت‌ها فرق می‌کند، چراکه مبنای این جمهوری اسلام است اما نحوه اعمال و اجرای اسلام قالب جمهوری و جمهوریت است یعنی برگزاری انتخابات و رجوع رأی مردم و این است تفاوت ولایت فقیه به شکل جمهوری اسلامی با حکومت‌های استبدادی در جهان به نام مذهب چه غیرمذهب و حکومت‌های نامشروع عیردینی جهانی چه به اسم استبداد و به اسم جمهوری دموکرات.

حضرت امام (ره) در جواب کسانی که می‌گویند ولایت فقیه را می‌خواهند نزدیک کنند به حکومتی مانند حکومت طاغوتی و استبدادی تصریح کردند که اگر ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است ایشان ‌فرمودند اگر ولایت باشد، استبداد است و اگر ولایت فقیه نباشد نیز باز هم استبداد می‌شود، چراکه ولی فقیه نمی‌تواند به میل خودش هیچ کاری بکند و هیچ تصمیمی حق ندارد بگیرد و اگر ولی فقیه بگوید این حرف گفتم و یا این کار را انجام دادم چون دلم خواست و چون منافع ما در آن است این دیگر ولایت ندارد.
 
 
از دیدگاه اسلام همه حکومت‌های جهان به یک معنا استبدادی هستند منتها یا استبداد جمعی یا استبداد فردی، امام (ره) فرمودند اگر ولایت فقیه در کار نباشد طاغوت می‌شود و آن می‌شود استبداد و فقط ولایت فقیه است که استبداد ندارد و طاغوتی نیست، ایشان می‌‌فرمایند: اگر اذن خدا نباشد و یا اگر نصب رئیس جمهوری هم با تأیید و اجازه فقیه نباشد، غیرمشروع است و وقتی غیرمشروع شد طاغوت است، یعنی اگر دموکراسی و جمهوریت نباشد ولی مورد تأیید فقیه عادل، شرع و اسلام نباشد باز هم طاغوت و دیکتاتور است.

عکسش هم همین‌طور است یعنی اگر تحمیل، استبداد و غصب حقوق مردم باشد هم این خود یک امر غیرشرعی است، حتی اگر به نام مذهب صورت بگیرید، بنابراین صحبت فقیه است نه دلبخواهی نه طاغوتی.
 
فقیه یعنی انطباق با ضوابط شرع الهی و تعریف مشروعیت هم از نظر امام (ره) همین است، بعضی‌ها می‌گویند ولایت فقیه تا قبل از امام (ره) نبود و با این تعبیر که ایشان پدر نظریه ولایت فقیه است به اصطلاح از ایشان تجلیل می‌کنند و پشت سر در واقع می‌خواهند بگویند که ولایت فقیه ریشه نداشته است.

تا قبل از امام (ره) که ایشان نیز این را خودشان صریحا رد می‌کنند و کسانی که با فقیه آشنا باشند، می‌دانند که ولایت فقیه برمی‌گردد به امام معصوم و همه امامان ما در همه اعصار و دوران‌های مختلف با عبارات مختلف به این مسئله اشاره کرده‌‌اند و امام (ره) نیز تصریح کرده‌اند که موضوع ولایت فقیه چیز تازه‌ای نیست که به آن اشاره کرده باشیم، بلکه این مسئله از اول مورد بحث بوده است و ما فقط موضوع را بیشتر مورد بررسی قرار داده‌ایم، یعنی به اهمیت آن اشاره کرده‌ایم.

این نظریه را به روز کردیم و گفته‌ایم که امروز چگونه می‌شود آن را اجرا کرد و امروز آن را در دسترس آقایان قرار دادیم تا مسئله روشن‌تر شود، ما آن را آوردیم در بورس و دستور روز کردیم و الا در مبانی کتب فقهی و کلامی ما این موضوع بود، و این مسئله چیزی بود که همواره تمام فقها آن را فهمیده بودند.
 
امام (ره) ‌فرموده‌اند که مسئله ولایت فقیه نوآوری است اما بدعت نیست، مسئله ولایت برای فقها از طرف ائمه و اهل بیت (ع) ثابت شده است و در هر آنچه که خود آنها بر مردم دارند یعنی مسئولیت انبیا و ائمه مختومه نشده است و ما معتقد به خاتمیت هستیم که احتیاج به امام جدیدی نیست و امام معصوم بین ما که در دسترس ما باشد، نیست اما خاتمیت به این معنا نیست که مسئولیت و اداره حکومت اسلامی خاتمه پیدا کرده است.

ایشان می‌فرمایند خداوند، رسول اکرم (ص) را به ولایت و تدبیر امور سیاسی امت منصوب کردند و پس از ایشان امام علی (ع) را و سپس دیگر امامان معصوم از جانب شارع مقدس به ولایت تدبیری نصب شدند، ولایت تدبیری یعنی فقط ولایت به معنای محبت کافی نیست، محبت لازم است ولی فراتر از آن ولایت تدبیری است یعنی رهبری، یعنی حاکمیت و امروز امام زمان (عج) صاحب ولایت عظمی هستند.

بر اساس روایت متفاوت و دلیل عقلی و دلیل مرکب از عقل و تعقل در زمان غیبت امام زمان (عج) ولایت جامعه بشری از سوی شارع مقدس مستقیما به فقیهان عادل تفیض شده است یعنی فقیه عادل در عصر غیبت ولایت شرعی دارد از طرف خدا، رسول و اهل بیت و جدا از مسئله دموکراسی و این حق حاکمیت الهی است که تفیض شده به پیامبر و بعد امام معصوم و پس از عصر غیبت به فقیه عادل و اینها نظرات امام است در باب ولایت فقیه و مشروعیت الهی.

امام (ره) فرمودند شارع که همان خدا و رسول هستند، آورنده ولایتند، یعنی ولایت فقیه را خداوند قرار داده‌ است، به این معنا که فقیه عادل، ولی منسوب خداست و از طرف خداوند جامعه بشری بدون ولایت الهی به صلاح و رستگاری نمی‌رسد و تنها حکومت مشروع، ولایت الهی بر جامعه انسانی است و هر جامعه‌ای که تحت ولایت فقیه‌ عادل نباشد تحت ولایت طاغوت است و هر حاکمی که بدون نصب و اجازه شارع حکومت کند، طاغوت است چه سلطنت، چه جمهوری و فرقی نمی‌کند.

امام (ره) می‌فرمایند در ابتدای سال 58و زمان رفراندوم جمهوری اسلامی می‌گویند جمهوری دموکراتیک نگویید، بلکه جمهوری اسلامی بگویید، می‌گویند، ما خون دادیم برای جمهوری دموکراتیک، ما خون دادیم برای دموکراسی، جوان‌های ما خون دادند برای اسلام شما که از راه دور اینجا آمده‌اید تا یک آدم دموکرات را ببینید یعنی خودشان را، شما آمده‌اید برای زیارت یک آدم دموکراتیک یک متمایل به آمریکا یا شوروی را آمده‌اید ببینید، یا یک مسلمان را، آنها که فریاد می‌زنند دموکراسی باشد و اسمی از اسلام نمی‌آورند، مسیرشان غلط است بعضی از اینها حتی در صحبت‌هایشان بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم را هم نمی‌خواهند بگویند مقصد ما ملی نیست، مقصد ما نفت نیست، بلکه انقلاب ما آرمان‌هایش فراتر از جنبش‌های قبلی است، ما اسلام را می‌خواهیم، اسلام که آمد نفت هم درست می‌شود، مقصد این ملت اسلام است نه چیز دیگری ولایت فقیه هدیه‌ای است از سوی خدای تبارک و تعالی که به مسلمین داده شده است و این حکم الهی است و اینگونه نیست که ما اگر بخواهیم، فقیه عادل، ولایت دارد و اگر نخواهیم، عدالت ندارد که امام (ره) این را صریحا رد کردند.

امام (ره) فرمودند اگر می‌خواهید استبداد نباشد باید با ولایت فقیه همراهی کنید و اگر ولایت فقیه نباشد طاغوت است و حتی اگر رئیس جمهور هم به نصب ولایت فقیه نباشد، غیرمشروع و طاغوت است، حکومت باید با فقیه باشد یعنی باید با قوانین الهی و صلاح مردم اداره شود و این بدون نظارت فقیه نمی‌شود، در نظام اسلامی ولی امر اگر یک کلمه دروغ بگوید و یک قدم خلاف بگذارد عدالت دیگر ندارد، اسلام هر فقیهی را ولی نمی‌کند، آن کسی را که علم و عمل دارد، مشی اسلام دارد و همه عمرش را در راه اسلام و مسائل اسلامی می‌گذراند او آدم صحیحی است، او ولایت دارد و همه باید مطیع او باشند.
 
امام (ره) فرمودند حکومت با همه شئون و ارگان‌هایش تا از طرف شرع مقدس و خداوند تبارک و تعالی مشروعیت پیدا نکند اکثر کارهای مربوط به سه قوه بدون مجوز شرعی است و نامشروع خواهد بود، درب تمام ارگان‌ها بدون اذن ولی فقیه بسته می‌شود و اگر بدون مشروعیت الهی کارها را انجام دهند همه دولت‌ها و با تمام شئون دولتی طاغوتی و حرام خواهند بود، حتی ایشان می‌فرمایند که در برابر اسلام حتی آرا عمومی هم ارزش ندارد یعنی اکثر جمعیت و اکثر بشریت رأی‌گیری کنند و بگویند حرام را حلال کنید و حلال را حرام کنید آن آرا هیچ ارزشی از لحاظ شرعی ندارد.
 
امام (ره) می‌فرمایند اساسا رفراندوم و تصویب ملی در قبال اسلام ارزش و مشروعیت ندارد و لازم است که فقها اجتماعا و انفرادا حکومت تشکیل دهند این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد، واجب عینی است وگرنه واجب کفایتی است و در صورتی که ممکن هم نباشد باز ولایت فقیه ساقط نمی‌شود، چون فقها از جانب خدا منصوب شده‌اند و حق حاکمیت دارند، امروز فقهای اسلام حجت بر مردم هستند و همان‌طور که حضرت رسول (ص) حجت خدا بودند و همه امور به ایشان سپرده شده بود، فقها هم از طرف امام حجت بر مردم هستند و همه امور مسلمین بر آنها واگذار شده است و مسلمین وظیفه دارند آنها را که واجد شرایط و رهبری نیستند را حذف کنند و آنها را که واجد شرایط رهبری هستند حکومت را به آنها یعنی به فقیه عادل بسپارند که مشروعیت الهی داشته باشند و این بعد مشروعیت الهی بودن حکومت ولایت فقیه است.

دسته‌ای دیگر نیز وجود دارد که امام (ره) منافاتی با آن ندارند این است که اگر فردی ولایت دارد از طرف خدا پس تکلیف مردم چیست مردم در خانه‌ها بروند و بگویند ما هیچ کاری با سیاست نداریم ولی امام (ره) در این ارتباط می‌گویند که چرا صددرصد ولایت فقیه بدون مشارکت و همکاری مردم قابل اعمال نیست و باید همه زن‌ها و مردها در مسائل اجتماعی و سیاسی وارد باشند، و همه باید بر حکومت، دولت و بر مجلس نظارت و اظهارنظر کنند ما نباید گمان کنیم که هر چه بگوییم و هر کاری بکنیم کسی حق اشکال ندارد، بلکه اشکال یک هدیه الهی برای رشد انسان است، پس مردم حق اظهارنظر دارند، مردم حق امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مسئولان حاکمان و حکومت دارند و همه باید نظارت کنند بر امور، حتی اگر من پایم را کج گذاشتم ملت موظف هستند که بگویند خودت را حفظ کن و این یکی مسئله مهم است همه کارها به اسلام مربوط است پس ولایت فقیه به این معنی یعنی آری اما در عین حال به معنای استبداد نیست.
 
امام (ره) فرمودند ولی فقیه، فقیهی است که عادل و مردمی است و هر وقت فرمان می‌دهد آن موقع همه باید اطاعت بکنند والا به این معنی نیست که کسی سؤال نکند، کسی حرف نزند، وقتی مردم به خبرگان رهبری رأی دادند تا مجتهدان عادل را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند و وقتی که آنها هم فردی را برای رهبری تعیین کردند، حتما آن انتخاب قبول مردم هم است و در این صورت او ولی منتخب مردم می‌شود و حکمش نافذ است یعنی تا قبل از رأی مردم حکمش مشروع است و ولایت دارد اما بعد از رأی مردم نافذ هم می‌شود یعنی خود ولی فقیه را هم خود مردم انتخاب می‌کنند به واسطه خبرگانی که توسط خودشان انتخاب شده‌اند.
 
امام (ره) فرمودند جلوگیری از منکرات، سفارش به حق، امر به معروف و نهی از منکر بر همه مسلمین واجب است و انتقاد آزاد، اما توطئه آزاد نیست، تخلف از رهبری ولایت فقیه جایز نیست و شرعا حرام است و قانونا هم ممنوع، هر فردی از ملت حق دارد مستقیما سایرین، زمامدار مسلمین و مسئولان را استیضاح کند و آنها باید جواب قانع‌کننده بدهند و در این صورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشند از مسئولیت معزولند والا اگر دارند توضیح می‌دهند استدلال به قانون و شرع می‌کنند کسی حق ندارد مخالفت، تخلف و لجاجت کنند و او قانون‌شکن است و در تضعیف اسلام و مشروعیت نظام کار می‌کنند.
 
امام (ره) زمانی که دولت موقت را اول انقلاب تعیین کردند فرمودند که در اینجا آراء ملت حکومت می‌کند، اینجا ملت است که حکومت را در دست دارد همه ارگان‌ها را ملت تعیین می‌کند، ملت سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست دارد و اینها همه در ذیل و در کنار ولایت فقیه جمعند، ما دولت تعیین کردیم به حسب اینکه هم طبق قانون حق داریم هم به حسب آراء ملت حق داریم که ملت ما را قبول دارد و هم به حسب ولایت شرعی حق داریم و از هر نظری که نگاه کنید، من به پشتیبانی ملت دولت تعیین می‌کنم به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارند دولت تشکیل می‌دهم و خطاب مسئولات می‌فرمایند که تا ملت نباشد از دولت کاری نمی‌آید همه دستگاه‌های و حرکتی بدون استثنا بدون ملت کاری از آنها بر نمی‌آید خدمتگزار باشید به این ملت که دست‌های خیانت را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد هم امانت خدا و هم امانت مردم تا وقتی که این طور باشید، ملت پشتیبان شماست و مادامی که ملت پشتیبان شماست آسیبی به شما و کشور وارد نمی‌شود، پس این همه اختیاراتی که به ولایت فقیه سپرده شده مربوط به ولی فقیه عادل و مردمی است.

امام (ره) می‌فرمایند هر کسی که روحانی است و هر چیزی که گفت ما نمی‌گوییم شما باید از او تبعیت کنید ولا خودش تابع ولایت نباشد، نه بلکه خود او هم باید تابع شریعت باشد و در راستای مصالح اسلام و مسلمین نظر بدهد و اگر فقیهی برخلاف مصالح و موازین اسلام حرفی بزند و اگر فسخی مرتکب شود خود به خود از مشروعیت منعزل است، زیرا از امانت‌داری ساقط شده است، چراکه ولایت فقیه به معنای زورگویی نیست، بلکه حکومت قانون است و در اسلام قانون است که حکومت می‌کند.

در ارتباط با قضیه انتخابات و سخنرانی تاریخی مقام معظم رهبری باید گفت که تعبیر ایشان این بود که در تمام خانه‌ها، کوچه‌ها و محله‌ها بحث و مناظره درباره کاندیداهای انتخابات رایج شد حتی طوری ‌شد که در خانواده‌ای بین اعضای آن اختلاف به وجود آمد که یکی می‌گفت به این کاندیدا رأی دهم و دیگری می‌گفت به کاندیدای دیگر، خوب این مسئله تا یک حدش خوب بود و این نشانه مشارکت مردم بود و مقام معظم رهبری نیز از این مسئله تجلیل کردند، ولی در بحث انتخابات که باید به آن اشاره کرد، کارآمدی ولایت فقیه در بحث‌های 30 سال پس از انقلاب اتفاق افتاد که آخرین مورد آن بحث انتخابات است اگر به کشورهای همسایه اطراف خود نگاه کنیم این مشکل اگر در هر کدام از کشورها پیش می‌آمد، تبدیل به جنگ داخلی، وابستگی و اشغال کشورشان توسط اجانب می‌شد اما در ایران و انقلاب بارها و بارها از این مسائل پیش آمد ولی فقط به خاطر وجود ولایت این مسئله مهار شد و اگر ولایت فقیه نبود امکان هر چیزی وجود داشت.

با اشاره به خطبه تاریخی مقام معظم رهبری در زمان انتخابات که چه طور کارآمدی ولایت فقیه را اثبات کردند باید اضافه کرد که ولی فقیه با انسجام و اتحاد ملی توطئه‌های خارجی و خطرناک داخلی را مهار کردند و با یک صحبت و با نفوذی که ایشان در بین مردم دارند این خطبه را آگاهانه و منصفانه تحلیل کردند و با سعه صدر و در عین حال با قاطعیت و دقت و تسلط به خود آرامش و سکینه را در بین مردم ایجاد کردند، در لحاظات بحران و اختلافات داخلی که همه هیجانی و عصبی بودند در جایی که باید نقطه آرامش به وجود می‌آمد ایشان با طمانیه آرامش را در جامعه پمپاژ و منتقل کردند، ایشان با درایت این کار را انجام دادند، به عنوان مثال اگر به افغانستان، پاکستان و عراق و فلسطین نگاه کنیم ملت ما صد برابر این کشورها مشکل داشت، همه این مشکلات را به برکت ولایت فقیه در همه جا حل کرد ولی آنها هنوز در بحران‌ها گرفتار شده‌اند و من معتقدم که این همه ملت‌ها با تمام قربانی‌های زیادی که دادند و زحمات و مصیبت‌های زیادی که کشیدند، هنوز هم از بحران‌ها خارج نشده‌اند یک مسئله‌اش به خاطر فقدان ولایت فقیه است، ولی برخلاف کشورهای منطقه خاورمیانه کشور ما در طول این 30 سال با تکیه بر ولایت فقیه از تمام بحران‌ها سرآمده شده است.
 
بخشی از مطالب برگرفته از سخنان استاد رحیم پور ازغدی است.



نوشته شده در تاریخ شنبه 91/10/9 توسط 
تمامی حقوق مطالب برای سرباز ولایت محفوظ می باشد